نوشته شده توسط : حامد سیفی

خبرگزاري فارس: مسئول بسيج دانشجويي دانشگاه پيام‌نور تالش گفت: بسيج نماد توانمندي انقلاب اسلامي بوده و نقش آن در شكست توطئه‌ها و ترفتدهاي جنگ نرم انكارناپذير است.

به گزارش خبرگزاري فارس از تالش، ياسر عظيمي‌لمير پيش از ظهر امروز در نشست ستاد هفته بسيج اين دانشگاه وجود بسيج را بركت بسيار بزرگي براي ايران اسلامي دانست و افزود: نهاد بسيج با توانايي‌هاي بسيار در تمام زمينه‌ها منشا خدمات گسترده در عرصه‌هاي مختلف طي طول تاريخ اين انقلاب بوده است.

 

وي با اشاره به تهديدات دشمن در رابطه با جنگ نرم و هجمه فرهنگي اظهار داشت: اصلي‌ترين و فراگيرترين رويكرد بسيج در شرايط كنوني، رويكرد فرهنگي و مقابله با جنگ نرم دشمنان است.

 

عضو شوراي فرهنگي دانشگاه پيام‌نور تالش با اشاره به اينكه بسيج يك جريان انقلابي، مردمي و خدمتگزار ملت است ادامه داد: بسيج نهادي متشكل از همه آحاد جامعه است كه با توانايي‌هاي مختلف در راستاي تداوم اين نظام مقدس با توجه به وظايف محوله تلاش مي‌كند.

 

وي گفت: دشمن در جنگ نرم قصد دارد پايه‌هاي ايمان و اعتقاد مردم را تضعيف كند كه بايد با برگزاري برنامه‌هاي كيفي مانع از تحقق اهداف دشمن شد.

 

عظيمي‌لمير امنيت، انسجام و وحدت ملي را مهم‌ترين مولفه قدرت نرم دانست و افزود: اگر وحدت ملي خدشه‌دار شود بازدارندگي نظامي تحت‌الشعاع قرار مي‌گيرد.

 

وي تصريح كرد: بسيج طبق ضرورت‌هاي انقلاب و نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران در هر صحنه‌اي كه لازم باشد حضور مي‌يابد.

 

وي با بيان اينكه جنگ نرم موجب تغيير الگوي فرهنگي در شرايط حساس مي‌شود گفت: مسئولان بسيج دانشجويي در دانشگاه‌ها طبق منويات رهبري افسران جوان جنگ فرهنگي هستند و نقش بسيار موثري در شكست توطئه‌هاي دشمنان در جنگ نرم دارند.

 

مسئول بسيج دانشجويي پيام‌نور تالش تفكر بسيجي را به معناي تبعيت از ولي‌امر مسلمين، ولايت و رهبري نظام دانست و خاطر نشان كرد: بسيج با اشاره رهبري و تبعيت از آن در همه صحنه‌هاي انقلاب حضور دارد و به وظيفه خود عمل مي‌كند.

 

وي با تاكيد بر ضرورت افزايش بصيرت و تعميق معنويت توسط بسيج دانشجويي اظهار داشت:‌ هدف دشمن و استكبار جهاني نابود كردن نظام ولايي است و بسيجيان با عمق بخشي داخلي، بصيرت و ولايت‌مداري يك لحظه و يك گام عقب‌نشيني نمي‌كنند.

 

عظيمي‌لمير با اشاره به اهميت نشست‌هاي فرهنگي و سياسي بسيج در دانشگاه‌ها گفت: امام شناسي، ولايت شناسي، مقابله با جنگ نرم و دشمن شناسي از مقوله‌هاي مهم در اين نشست‌‌ها است كه بايد بيش از پيش به آن توجه شود.

 

وي اضافه كرد: وظيفه بسيجيان اين است كه با بصيرت، شناخت و موقعيت جايگاه امام (ره)، توطئه‌هاي استكبار جهاني را خنثي كنند.

 

عظيمي‌لمير با بيان اينكه آگاهي سياسي در پرتو دينداري و ولايت‌مداري محقق‌ مي‌شود تصريح كرد:‌ بسيج در اين زمينه بايد بيشتر حضور داشته باشد و برنامه‌ريزي كند.



:: موضوعات مرتبط: نقش بسيج در شكست ترفندهاي جنگ نرم , ,
:: بازدید از این مطلب : 424
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد سیفی

ولی اله حامی کلوانق

بسیج یك حركت اجتماعی است كه در هر جامعه ای با توجه به فرهنگ آن جامعه و به اشكال مختلفی در اثر شرایط خاص بوجود می آید. حتی در دوران صدر اسلام نیز به هنگام حمله كفار و منافقین علیه مسلمانان زمانی كه فرمان تشكیل نیروی مبارز علیه آنها داده می شود مسلمانان داوطلبانه در مساجد گردهم می آمدند تا توان خود را از نظر نیروی انسانی و تجهیزات نظامی برای مقابله با دشمنان اسلام بسیج كنند.

امام خمینی (ره) در این رابطه چنین می فرمایند:

«قضیه بسیج، همان مساله ای است كه در صدر اسلام بوده است این مساله جدید نیست، در اسلام سابقه داشته است و چون مقصد ما اسلام است ، باید هر جوانی یك نیرو باشد برای دفاع از اسلام و همه مردم و هر كسی در هر شغلی كه هست مهیا باشد برای جلوگیری از كفر و هجوم بیگانگان». (صحیفه نور، جلد ۵، ص ۱۲۳)

انقلاب اسلامی ایران نیز كه الهام گرفته از اسلام ناب محمدی (ص) بوده از نخستین روزهای پیروزی با توطئه های گسترده و سازمان یافته دشمنان اسلام روبرو گردید. عظمت اهداف انقلاب و گستردگی توطئه های دشمنان، ایجاب می كرد كه برای حفظ و سیانت از انقلاب اسلامی و ارزشها و اهداف آن در برابر شبیخون ابرقدرتها دفاع كند بنابراین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را درون اقشار میلیونی به طور خودجوش، حركتی در جهت حفظ و حراست دست آوردهای انقلاب و پیروزی بزرگی كه نصیب امت اسلامی شده بود، بوجود آمد و بنابراین بسیج در دو مرحله شكل گرفت.

تشكیل بسیج پس از پیروزی انقلاب اسلامی

در این رابطه پیدایش بسیج در دو مرحله قابل توجه است:

1- بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد حركتی فرهنگی بودیم كه به واقع درجهت حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی مان به شمار می آید و در این مسیر شاهد تشكیل ارگانها و هسته های انقلابی نظیر سپاه، كمیته های انقلاب و ... بودیم كه نقش مردم در این حركت و تلاش، چشمگیر و موثر بود به نظر می رسد بعد از رشد این نهادها مردم به این فكر می افتند كه بایستی جهت كسب آمادگی در مقابله با دشمنان انقلاب آموزشهای رزم نظامی را ببینند و طبیعتا حركتی به نام بسیج در پایگاه ها و مساجد بوجود می آید و آموزشهایی هم داده می شود.

2- مرحله دوم مصادف است با تصرف جاسوسخانه آمریكا كه با اشغال این لانه فساد توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام شیطان بزرگ برای نجات خود از وضعیت موجود به توطئه هایی علیه جمهوری اسلامی دست زد‌، از جمله حمله نظامی به طبس، غافل از اینكه شن ها مامور الهی شده و این توطئه را خنثی كردند یا مثلا حصر اقتصادی كه این توطئه هم خود عاملی شد برای حركت هرچه بیشتر مردم در جهت خودكفایی جمهوری اسلامی ایران، ترور شخصیت های انقلابی، كودتا و حركتهای مذبوحانه گروهكهای چپ و راست، « الحمد الله الذی جعل اعداءنا من الحمقا»؛ خدا را شكر كه دشمنان ما را از احمق ها قرار داد و از حماقت آنها همین بس كه سنت «لا یتغیر الهی اینست كه صالحان و شایستگان وارثین اصلی زمین هستند» ولی آنها غافلانه هر لحظه در پی تدارك حیله جدیدی بوده و هستند و امام (ره) همیشه با دیدی وسیع و پیامبرگونه بخوبی دریافته بودند كه شیطان بزرگ بیكار نمی نشیند لذا در 5 آذرماه 1358 فرمان تشكیل ارتش 20 میلیونی را صادر فرمودند. در این فرمان حركتهایی را كه به نام بسیج در جامعه مطرح بود تسریع نموده و انسجام بخشیدند و از آن تاریخ بود كه مسوولین به این فكر افتادند كه سازمانی به نیروهای موجود در جامعه بدهند. در پی این فرمان امام امت، زن و مرد، پیر و جوان از نوجوان 12 ساله تا پیر 70 ساله عاشقانه فرمان رهبرشان را لبیك گفتند.

باشد.

اهمیت و ضرورت تشكیل بسیج

دفاع از مقدسات و ایدئولوژی اسلام ایجاب می كند كه در مقابل خطراتی كه آن را تهدید می كند به گونه ای منطقی و شیوه ای صحیح با آن خطر برخورد كرد . امام خمینی (ره) در مورد اهمیت و ضرورت تشكیل بسیج فرمودند : « دفاع از اسلام و كشورهای اسلامی امری است كه در مواقع خطر ، تكلیف شرعی و الهی و ملی است و برتمام قشرها و گروهها واجب است». (صحیفه امام، جلد ۵، ص ۱۲۲)

همچنین اصل پیشگیری ایجاب می كند كه امت اسلامی برای مقابله با هر گونه خطر احتمالی از سوی دشمنان اسلام در آماده باش كامل بسر برده و آمادگی دفاعی برای هرگونه خطری كه اسلام را به مخاطره افكند را داشته باشند . فرمان صریح قرآن كریم در آیه شریفه « واعدوا لهم ما استطعتم من قوه » كه برای ترسانیدن دشمنان خدا و اسلام و امت اسلامی آمده است دال بر صحت این ادعا می باشد . از اینروست كه می بینیم در سفارشات اولیای اسلام نیز بر آماده بودن برای خطرات احتمالی بسیار تاكید شده است و از مسلمانان خواسته اند كه درهنگام خواب وصیت نامه و شمشیر را در زیر سر قرار بدهند و این نیست جز فرمان آماده باش برای لقاء الله و همچنین برای دفاع از دین خدا ، لذا سلاله نبوت ، رهبر راحل انقلاب اسلامی در این مورد خطاب به امت اسلامی فرموده اند : « مملكت اسلامی باید همه اش نظامی باشد و تعلیمات نظامی داشته باشد یكی از ابواب فقه باب رمی است . باب تیراندازی است ، آنوقت تیراندازی بوده حالا هم تیراندازی هست به یك طور دیگری » در اسلام با اینكه رهان ، یعنی یك چیزی را بگذارند برای چیزی كه نظیر قمار بازی می شود حرام است برای تیراندازی حرام نیست ، برای اسب دوانی حرام نیست .

سبق و رمایه یكی از مسائل فقه است برای اینكه همه افراد مستحب است كه سواری یاد بگیرند . حالا اتومبیل سواری و رانندگی را یاد بگیرند . و برای همه است كه تیراندازی را یاد بگیرند ، فنون جنگی را یاد بگیرند . باید ملت ما جوانهایشان مجهز باشند به همین جهاز و علاوه بر جهاز دینی و ایمانی كه دارند مجهز به جهازهای مادی و اسلامی هم باشند و یاد گرفته باشند . اینطور نباشد كه یك تفنگی كه دستشان آمد ندانند كه با آن چه كنند . باید یاد بگیرند و یاد بدهند . جوانها را یادشان بدهید همه جا . حضرت امام اضافه می كنند كه باید اینطور شود كه یك مملكتی بعد از چند سالی كه 20 میلیون جوان دارد 20میلیون تفنگدار داشته باشد و 20میلیون ارتشی داشته باشد».(صحیفه نور، جلد ۱۰، ص ۲۳۰)

مأموریت های بسیج

مهم ترین مأموریت های بسیج را د رحال حاضر می توان بدین شرح خلاصه كرد:

- مقابله با استكبار:

در رأس مأموریت های بسیج و ستیز با جهانخواران و به ویژه دشمن اصلی این انقلاب، امریكاست.

در یكی از پیام های امام(ره) به مناسب هفته بسیج در تاریخ 2 آذر 1367 می خوانیم:

«من مجدداً به همه ملت بزرگوار ایران و مسؤولان عرض می كنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگ ترین ساده اندیشی این است كه تصور كنیم جهانخواران خصوصاً امریكا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشته اند؛ لحظه ای نباید از كید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت امریكا كینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم - موج می زند.

در ادامه برای مقابله با آنان می فرماید: خلاصه كلام اگر بر كشوری نوای دلنشین تفكر بسیجی طنین انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید والا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند». بسیج باید مثل گذشته و با قدرت و اطمینان خاطر به كار خود ادامه دهد...(صحیفه امام جلد 21، ص 54، 2/9/67.)

- قیام در مقابل انحرافات:

«اكنون كه به حمدالله تعالی دانشگاه از چنگال جنایت كاران خارج شده و بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است، در همه اعصار كه نگذارند عناصر فاسد دارای مكتب های انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانش سراها و دانشگاه ها و سایر مراكز تعلیم و تربیت نفوذ كنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشكل پیش نیاید و اختیار از دست نرود و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشگاه ها و دبیرستان ها آن است كه خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و كشور و ملت خودشان مصون باشد».(صحیفه نور –جلد 21، ص 192)

- تحمل صبر و مبارزه علمی و عملی

«من در اینجا به جوانان عزیز كشورمان به این سرمایه ها و ذخیره های عظیم الهی و به این گل های معطر و نو شكفته جهان اسلام سفارش می كنم كه قدر و قیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید و خودتان را برای مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده كنید...

مبارزه علمی برای جوانان زنده كردن روح جستجو و كشف واقعیت ها و حقیقت هاست، و اما مبارزه عملی آنان در بهترین صحنه های زندگی و جهاد شهادت شكل گرفته است».

 

- تعلیم و تربیت جوانان در جهت پاسداری از اصول و اهداف انقلاب و نظام

«... بسیجیان در تعلیم و تربیت جوانان و نوجوانان مساعی جمیله خود را روز افزون كنند».(صحیفه امام، جلد 15، ص 232)

مسؤولیت های بسیج

با توجه به جایگاه بسیار حساس بسیج در نشان دادن چهره نظام جمهوری اسلامی و ایجاد جاذبه در درون جامعه برای مشاركت و جذب هر چه بیشتر جوانان و نوجوانان به سمت الگوهای سازنده مبتنی بر هویت ملی –مذهبی از دیدگاه مقام معظم رهبری، بسیج و بسیجی مسؤولیتی سنگین را به عهده داشت و توانست یك ارتش معنوی مردمی را پایه ریزی كند.

به طوری كه امام خمینی(ره) در مورد بسیجیان قهرمان فرمودند: «شما آیینه مجسم مظلومیت ها و رشادت های این ملت بزرگ، در صحنه نبرد و تاریخ مصور انقلابید. شما فرزندان مقدس و پرچمداران عزت مسلمین و سپر حوادث این كشورید. شما یادگاران و همسنگران و فرماندهان و مسؤولان بیداردلانی بوده اید كه امروز در قرارگاه محضر حق مأوا گزیده اند.

من به طور جد و اكید می گویم كه انقلاب و جمهوری اسلامی و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی كه بحث از بزرگ ترین سنگرهای دفاع از ارزش های الهی نظام ما بوده و خواهد بود، به وجود یكایك شما نیازمند است چه صلح باشد و چه جنگ».(صحیفه نور ، جلد 21، ص 18و19)

در طول 8 سال دفاع مقدس، بسیج آن چنان ظاهر شد كه دشمنان اعتراف كردند كه قدرتی كه در بسیج نهفته، توان مقابله با یكایك ارتش های كلاسیك جهانی را دارد. دشمن كه سودای فتح سه روزه را در سر می پروراند، در همان روزهای نخستین با مردمی مواجه گشت كه با دست خالی اما با سلاح ایمان و اعتقاد به ارزش های الهی و انسانی به دفاع از كیان مقدس نظام اسلامی برخاسته بودند و از ایثار جان خویش دریغ نمی كردند.

جوانان سلحشوری كه به فرمان امام(ره) در پایگاه های مقاومت تحت عنوان بسیجی گرد آمده بودند و با كوچك ترین اشاره ایشان به جبهه های نبرد هجوم می بردند و تا آخرین قطره خون خویش ایستادگی و مقاومت می كردند وظیفه بسیج فقط به جنگ و مساله نظامی محدود نمی شود و امنیت داخلی كشور در سخت ترین شرایط یعنی دوران فعالیت منافقین و دیگر گروه های ضد انقلاب كه با كمك كشورهای خارجی ذی نفع در ایران درصدد آشوب و تنش و تجزیه و جدایی قسمت هایی از خاك كشور بودند، به مدد نیروی بسیج و پایگاه های مقاومت حفظ شد.

در حوادث طبیعی و بلایا، همچون زلزله، سیل و طرح واكسیناسیون فلج اطفال حضور بسیجیان گره گشای مشكلات و مایه دلگرمی مردم و مسؤولان بوده است. كما این كه در حادثه اسفبار زلزله رودبار در سال 1369 سرعت عمل و ایثار نیروهای مردمی در عملیات نجات به حدی بود كه خارجیان حاضر در منطقه با اظهار تعجب از حضور گسترده بسیجیان اقرار كردند كه به حضور آنان احتیاج نیست.

در زلزله اسفبار استان قزوین، در همان ساعات اولیه، مردان بسیجی در منطقه زلزله زده در كنار نیروهای امداد هلال احمر و ... و زنان بسیجی در شهرها با تشكیل صف های بسیار طویل اهدای خون و اهدای كمك های نقدی و جنسی جهانیان را به تحسین واداشت. امام خمینی(ره) در مورخ 2/9/67 در هفته بسیج درباره خطر غفلت از بسیجیان و روحیه بسیجی گری به مسؤولان پیامی را صادر می فرمایند.

ایشان فرمودند: «من دست یكایك شما پیشگامان رهایی را می بوسم و می دانم كه اگر مسؤولان نظام اسلامی از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت. بار دیگر تأكید می كنم كه غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی (بسیج) سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت. من از تمامی بسیجیان خصوصاً از فرماندهان عزیز آن تشكر می كنم و از دعای خیر برای این فرزندان با وفای اسلام غفلت نخواهم نمود».(صحیفه امام، ج 21، ص 196)

اما قبل از اینکه وارد بحث چرایی و چگونگی مقابله بسیج با توطئه های دشمنان در قالب جنگ نرم شویم، لازم است بدانیم جنگ نرم به چه معنا و مفهومی است؟

به یک معنا جنگ نرم مجموعه اقداماتی است که باعث دگرگونی در هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری مورد قبول یک نظام سیاسی می گردد. به عبارتی دیگر "جنگ نرم نوعی سلطه در ابعاد سه گانه؛ حکومت، اقتصاد و فرهنگ است و از طریق استحاله الگوهای رفتاری در این حوزه ها ایجاد شده و نمادها و الگوهای نظام سلطه جایگزین آنها می گردد». (علی قاسمی، «الگوهای نوین جنگ»، گاهنامه صداقت، شماره ۵، سال اول، پاییز ۱۳۸۸، ص ۲۴)

با این نگرش، تمامی تحولاتی که اهداف و ارزش های حیاتی یک نظام سیاسی را به خطر اندازد و یا باعث ایجاد تغییر و دگرگونی اساسی در عوامل تعیین کننده هویت ملی و دینی یک کشور شود را جنگ نرم می نامند.

در جنگ نرم، بدون منازعه و لشکرکشی فیزیکی ، کشور مهاجم اراده ی خود را بر یک ملت تحمیل و آن را در ابعاد گوناگون با روش های نرم افزاری اجرا می کند. تغییرات حاصل از جنگ نرم، درونی، آرام، ذهنی و تدریجی است، این تهدید همراه با آرامش و خالی از روش های فیزیکی و با استفاده از ابزارهای تبلیغات رسانه ها، احزاب و تشکل ها ی صنعتی و قشری به شیوه القاء و اقناع انجام می پذیرد. (علی قاسمی، همان، ص ۲۶)

 

در ادبیات نوین استراتژیست ها، معانی ذیل از جنگ نرم ارائه شده است:

۱- واژه جنگ نرم (Soft War) در برابر جنگ سخت (Hard War) كاربرد دارد البته گاهي به جاي جنگ از واژه هاي تهديد يا قدرت استفاده مي شود ولي در نهايت معمولا به يك مفهوم ختم مي شود. نظريه جنگ نرم طي دهه هاي اخير وارد ادبيات سياسي شده است. دراين باره منسجم ترين كتابي كه با عنوان Soft Power- قدرت نرم- انتشار يافته به جوزف ناي تعلق دارد. وي معتقد است مبناي قدرت سخت يا جنگ سخت بر «اجبار» و مبناي قدرت نرم بر «اقناع» است او برخلاف بعضي از صاحب نظران، اقتصاد و ديپلماسي را در زيرمجموعه قدرت سخت قرار داده و تنها از رسانه بعنوان قدرت نرم نام برده است. البته اگر مبناي قدرت سخت بر اجبار و مبناي قدرت نرم بر اقناع باشد مي توان به اين تفكيك جوزف ناي خورده گرفت چرا كه رسانه، اقتصاد و ديپلماسي مي توانند در ذيل هر دو عنوان سخت يا نرم قرار گيرند. نرم يا سخت بودن آن بستگي به اين دارد كه در نهايت براي وادار كردن طرف مقابل به انجام كاري يا بازداشتن او از كاري استفاده مي شود يا از اين ها بعنوان يك اقدام تشويقي و اقناعي استفاده مي شود اما به هر حال در اينكه امروز استفاده از قدرت نرم براي تامين منافع ملي و تماميت ارضي و حفظ كشور يك ضرورت است و مراقبت از كشور در برابر تهديد نرم حياتي است، اختلافي وجود ندارد. (رسول زاده حسنعلی، «نقدی بر ادبیات جنگ نرم»، ماهنامه آئینه پژوهش، سال بیستم، شماره دوم، خرداد ۱۳۸۸، صص ۳۴-۳۰)

2- حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری كشور نشان داد كه استفاده از قدرت نرم عليه تماميت ارضي، استقلال و هويت ملي كشور تنها در شرايط ضعف و شكست نظام اتفاق نمي افتد بلكه در «پيروزي هاي خيره كننده» هم از اين ابزار براي تضعيف موقعيت داخلي و بين المللي انقلاب و نظام استفاده مي شود از اين رو رهبرمعظم انقلاب اسلامي براي خنثي كردن اين مرحله حساس از تهديدهاي دشمن، بسیجیان، دانشجويان، اساتيد دانشگاهها و هنرمندان را به ميدان فراخوانده اند.

اين فراخوان از يك سو پايان نيافتن توطئه نرم عليه انقلاب را تداعي مي كند و از سوي ديگر نشان مي دهد كه اگر چه تهديد نرم علاوه بر «موجوديت»، «امنيت» و «اصالت» نظام را هدف قرار داده است ولي رزمندگان سنگر انقلاب در اين ميدان اولا و بالذات نيروهاي امنيتي نيستند هرچند نيروهاي امنيتي نيز در اين ميدان وظيفه حساسي را به دوش دارند.

3- در جنگ نرم، دشمن از ادبيات سياه (تاريك نشان دادن آينده) بهره مي گيرد و با سوار شدن بر مركب ترديد (در اصول، مباني و دستاوردها) تلاش مي كند تا نظام و حافظان آن را مرعوب نمايد و با فرسايشي كردن فضاي سياسي، نيروهاي اصلي نگهدارنده را خسته نمايد بر اين اساس طي ماههای بعد از انتخابات، شاهد حداكثر سياه نمايي روي موفقيت هاي بزرگ نظام (شامل موفقيت در جلب بي نظير حضور مردم در صحنه انتخابات، موفقيت هاي بزرگ در سياست خارجي، موفقيت بزرگ در كم كردن فاصله طبقات اجتماعي، موفقيت بزرگ در پاكدستي مديران و فعاليت شبانه روزي آنان، به ثمر نشستن سياست هاي منطقه اي ايران، روزآمد كردن شعارهاي انقلاب و...) بوده ايم. در همان حال نيروهاي داخلي جنگ نرم با نيروها و قدرت هاي خارجي جنگ نرم چنان آميختند كه سوا كردن اين دو از يكديگر به غايت دشوار گرديد اين همه براي آن بود كه به شهروند ايراني كه براي انقلاب و نظام برآمده از آن بيش از 40 سال تلاش كرده است، بباورانند كه حرف هاي انقلاب از اساس نادرست است. ببينيد نخست وزير اوائل انقلاب و رئيس جمهور سابق و رئيس مجلس اسبق و... چه مي گويند و چگونه براي دست يافتن به قدرت، خود را به آب و آتش مي زنند پس اين دعواها همه ماهيت قدرت طلبي دارند! كنار بكشيد!، هرچه مي خواهد بشود، بشود!

رهبر معظم انقلاب اسلامي (دامت بركاته) براي خنثي شدن اين ترفند به اساتيد دانشگاهها فرمودند «لازم نيست شما از افراد نام ببريد ولي لازم است كه به دانشجويان اميد بدهيد تا دستاوردهاي بزرگ كشورشان را كوچك نبينند.» (بیانات در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی، ۴/۶/۱۳۸۸)

4- در جنگ نرم، دشمن با واقعيت كاري ندارد بلكه او واقعيت را براي مخاطب مي سازد. با وجود اينكه بعضي از كساني كه از آنان به «شهداي سبز» نام برده مي شد، زنده بودن خود را در تلويزيون اعلام كردند، اما هنوز بعنوان كشته ياد مي شوند! و جالب تر اينكه تلاش وسيعي صورت گرفت تا تعداد اين كشته ها به 72 تن برسد حتي اگر لازم شد نام دختري كه چندين بار از منزل متواري شده و در نهايت هفته ها بعد از حوادث انتخاباتي خود را از پل عابر پياده به زير افكنده و جان باخته است در ليست «شهدا» قرار دادند تا اين عدد مقدس تكميل شود. در اين صحنه اساساً واقعيت مهم نيست. مهم اين است كه در بازي تبليغات سياه، روي چه چيزي توافق و تأكيد شده است. البته براي مردم ايران واقعيت ها پوشيده نيستند و عدم واقعيت هاي خلاف­گوها هم سكه اي بود كه عمر آن به 10 روز نرسيد.

5- در اين جنگ نرم، محيط هاي جوان «ميدان مناسب» ارزيابي مي شود، در واقع استفاده از «احساسات» و «مظلوم گرايي» چاشني اقدامات خطرناك و هزينه بري بود كه فرماندهان آشوب خود از پذيرش آن اجتناب مي ورزند. در اين ميدان آن دسته از نيروهاي جوان كه به دليل برخورداري از «زيركي سياسي» و «فهم استوار»، دست فتنه گران را مي خوانند وظيفه اي خاص بر عهده دارند. كما اينكه نخبگان دوران ديده هم براي كنار زدن پرده هاي ترديد -كه گاهي پرده هاي ترديد، دلهاي پاك را هم مي لرزاند- بايد به ميدان آمده و حقايق را بيان نمايند. از اين رو رهبر معظم انقلاب روي رسالت بسیجیان و دانشجويان - با عنوان افسران جوان- و اساتيد دانشگاه - با عنوان فرماندهان خودي جبهه نرم- انگشت گذاشته و مسئوليت شان را يادآور شدند.

دلایل استفاده از جنگ نرم

انتشار مقاله مشهور جوزف نای نظریه پرداز آمریکایی تحت عنوان «قدرت نرم» Soft power  در فصلنامه آمریکایی foreign policyدر سال ۱۹۹۰ دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که براساس آن ایالات متحده به جای آن که از طریق بکارگیری آنچه که قدرت سخت می نامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام کند؛ تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تأثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز می کند.

براین اساس آمریکا می توانست بجای سرمایه گذاری چند میلیارد دلاری بر تئوری جنگ ستارگان به منظور مقابله با آنچه تهدید شوروی خوانده می شد، به سرمایه گذاری بر نخبگان جامعه شوروی از طرق مختلف اقدام کند. پس از فروپاشی شوروی جوزف نای مقاله دیگری تحت عنوان «کاربرد قدرت نرم» در فصلنامه فارن پالسی در سال ۲۰۰۴ منتشر ساخت که تکمیل کننده نظرات قبلی او متناسب با تغییرات جهان در سال های پس از فروپاشی شوروی و بویژه تحولات ناشی از واقعه یازده سپتامبر در روابط بین الملل بود.

در مقاله مذکور جوزف نای دیدگاه خود را درباره ایجاد تغییرات از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار بکارگیری قدرت نرم در میان نخبگان جامعه هدف مطرح کرد. بعدها نظرات او تکمیل تر شد و به عنوان دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان بکارگیری «قدرت هوشمند» (Smart power) به مورد اجرا گذارده شد. براساس این نظریه آمریکا با استفاده از دیپلماسی عمومی و قدرت هوشمند به برقراری نفوذ در بدنه جامعه هدف کمک می کند. این دیدگاه با دستورالعمل های اجرایی که توسط کارشناسان اطلاعاتی آمریکا نظیر دکتر «جین شارپ» تهیه شد، در سطح رسانه های گروهی به مفهوم «انقلاب نرم» معروف شد. (Joseph S. Nye, Soft Power: the Means to Success in World Politics,New York: Public Affairs, p. 2004)

هم اکنون کشورهای استکباری به این نتیجه رسیده اند که همان گونه که استعمار به شیوه های قدیم، دیگر جواب گوی نیازها و اقتضائات امروزه نیست و باید در قالب استعمار نو وارد برخی از کشورها شد، از طریق جنگ سخت نیز چندان نمی توان موفقیت های موردنظر را کسب کرد. بنابراین سعی می کنند با تمرکز بر مسائل فکری، ایدئولوژیک و فرهنگی و در واقع با گشودن جبهه جنگ نرم، به اهداف خود برسند.

بنابراین جنگ نرم، امروزه مؤثرترین، کارآمدترین و کم هزینه ترین و درعین حال خطرناک ترین و پیچیده ترین نوع جنگ علیه امنیت ملی یک کشور است، چون می توان با کمترین هزینه با حذف تهاجم خود قرار می دهد.

جنگ نرم به روحیه، به عنوان یکی از عوامل قدرت ملی خدشه وارد می کند، عزم و اراده ملت را از بین می برد، مقاومت و دفاع از آرمان و سیاست های نظام را تضعیف می کند، فروپاشی روانی یک ملت می تواند مقدمه ای برای فروپاشی سیاسی- امنیتی و ساختارهای آن باشد. جوزف نای قدرت نرم را شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب بدون تهدید یا پاداش ملموس می داند. این شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب قدرت است. بر این پایه یک کشور می تواند به مقاصد موردنظر خود در سیاست جهانی نایل آید، چون کشورهای دیگر، ارزش های آن را می پذیرند، از آن تبعیت می کنند، تحت تأثیر پیشرفت و آزاداندیشی آن قرار می گیرند و در نتیجه خواهان پیروی از آن می شوند. در این مفهوم آنچه مهم تلقی می شود، تنظیم دستورالعملی است که دیگران را جذب کند. بنابراین جنگ نرم، توانایی کسب آنچه که می خواهید از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش می باشد.(حمید رضا محمد حسنی، «جنگ نرم: دیروز، امروز، فردا»، نگاه، شماره ۲۳، سال چهارم، بهمن ۱۳۸۸، ص ۱۲)

 

شیوه اعمال جنگ نرم

شیوه عمده این تأثیرگذاری نیز به این صورت است که ابتدا مجموعه مؤلفه هایی را در ارتباط با یک موضوع استخراج می کنند؛ یعنی در رابطه با موضوعی که می خواهند القائی درمورد آن داشته باشند، چند مؤلفه را استخراج کرده و سعی می کنند دست کم نیمی از این مجموعه مؤلفه ها صادق باشد. آن گاه این اطلاعات صحیح را به عنوان پوشش و چتری به کار می گیرند تا در دل آن، چند موضوع خلاف واقع و نادرست را با تجزیه و تحلیل هایی و به عنوان کالا و خدمات فکری و فرهنگی به کام مخاطب بریزند. بنابراین با جذابیت ظاهری که برای مخاطبان ایجاد می کنند، آن ها را در پی بردن به انگیزه اصلی، دچار مشکل کنند. زیرا هنگامی که مخاطب می بیند چند مورد از این مؤلفه ها صحیح است، دیگر کل آن پدیده و تحلیل ارائه شده از آن را می پذیرد. دشمنان از این طریق می توانند اهداف مورد نظر خود را به مخاطب تحمیل کنند. استفاده از قدرت نرم علیه تمامیت ارضی، استقلال و هویت ملی کشور تنها در شرایط ضعف و شکست نظام اتفاق نمی افتد بلکه در «پیروزی های خیره کننده» هم از این ابزار برای تضعیف موقعیت داخلی و بین المللی انقلاب و نظام استفاده می شود. شیوه های به کارگیری جنگ نرم طی مراحل مختلف و با ابزار متفاوتی انجام می گیرد. شاید اولین کاری که در جنگ نرم انجام می شود این است که شخص را نسبت به دیدگاه های خود دچار شک و تردید می کند. شک، فرد را دچار خلأ فکری و منطقی می کند و او آماده می شود تا چیزهای دیگری را در ذهن بپذیرد.

بنابراین ابتدا فرد باید نسبت به منابع فکری خود شک کند. در مرحله دوم، مخاطب باید منابعی که اطلاعات در آن ریخته می شود را بپذیرد. برای نمونه دشمن می گوید: رسانه های شما دروغ می گویند یا همه واقعیت را نمی گویند و براساس منافع خودشان این کار را می کنند... در نتیجه نسبت به صحت عمل رسانه های خودی شک پیدا می شود؛ ولی همچنان نیاز هست که منابع اطلاعاتی دیگری جایگزین آن شود. آن گاه سریعاً منابع رقیب از سوی دشمنان معرفی می شوند. تزریق اطلاعات این گونه صورت می پذیرد. یکی دیگر از روش های مهم در جنگ نرم، فریب است؛ یعنی مخاطب باید به این نتیجه برسد که باید این کار را انجام دهد و راهی جز این ندارد.

این زمانی است که گزینه های مقابل او آنقدر محدود شود که هرچه را در دایره گزینشش انتخاب کند، برای طرف مقابل، برد محسوب شود. ظاهراً تنوع هست ولی راه گریزی نیست.

مهم ترین و بالاترین سطح فریب این است که فرد را به خودفریبی بکشانند. گاهی فرد فریب می خورد اما می داند که فریب خورده و چاره ای ندارد. گاهی نیز فرد فریب می خورد اما هرچه تلاش می کنند او را از دایره و تور فریب بیرون بیاورند، امکان پذیر نیست؛ چراکه نمی خواهد باور کند که فریب خورده است.

شیوه دیگر اعمال جنگ نرم ایجاد ادبیات و روش های مطلوب برای جذب مخاطب میباشد. هر انسانی، ارزش ها و هنجارهایی در ذهن خود دارد. اگر مطالبی که دیگران می گویند تفاوت زیادی با این ارزش های ذهنی داشته باشد، آن را پس می زند. به عنوان مثال هیچ گاه فردی مذهبی پیامی کاملاً ضدمذهبی را نمی پذیرد و شدیداً با آن پیام مقابله می کند به همین دلیل دشمن تلاش می کند پیام مورد نظرش را باتوجه به ارزش ها و هنجارهای مخاطبان، طراحی کند و با ادبیات و شیوه هایی کاملاً معقول و پسندیده مخاطب را در ابتدا جذب کرده و سپس مفاهیم و ارزش های موردنظر خود را به صورت نامحسوس به او القاء نماید.

از این رو یکی از مسائل پراهمیت در جنگ نرم، طراحی ادبیات مناسب است. ادبیاتی که ظاهری ارزشمند داشته باشد. دشمنان، ادبیات و ارزش های ما را منفور و نامطلوب نشان می دهند؛- ذهن مردم هم طبیعتاً به چیزهای نازیبا گرایش ندارد- آن گاه یک ادبیات جایگزین مطرح می کنند و از این راه به مرور زمان بر تمایلات و رفتارهای ما تأثیر می گذارند. این گونه است که بعد از مدتی، فرد دچار عمیق ترین شکل فریب، یعنی خودفریبی می شود و هرگونه تلاش برای آزادسازی را تلاش برای نابودی می انگارد و در نتیجه مقابل آن می ایستد.

جنگ نرم در حوزه های متعددی قابلیت اجرا دارد که برای شناخت بهتر  به چند مورد اشاره می شود:

الف) ابعاد جنگ نرم در حوزه فرهنگی:

فرهنگ بیانگر شخصیت و هویت ملی کشور و دستاوردهای معرفتی و فنی انسان و همه ی جوامع انسانی در سطح کلی است . بنابراین جنگ نرم در بعد فرهنگی شامل تقابل با باورها یا مفروضات اساسی کشور ، تقابل با ارزش های اساسی کشور و تقابل با الگوهای رفتاری هر کشور و جامعه ای خواهد بود . در حقیقت در این بعد دشمنان در صدد تقابل با فرهنگ ملی هر کشور برآمده و با آن به جنگ می پردازند .

2- ابعاد جنگ نرم در حوزه سیاسی:

دولت ها به مثابه واحد سیاسی در نظام بین الملل برای بقاء سیاسی خود به دنبال افزایش مشروعیت سیاسی نخبگان و رهبران خود است تا با برخورداری از این افزایش مشروعیت توان اقناع سازی افکار عمومی را بیشتر کسب نماید .اما در صورت عدم توان اقناع سازی می تواند این عامل به بحران های پنج گانه تبدیل شود.                         

برانگیختن شکاف های قومی ، نژادی ، مذهبی و .... نبود عامل پیوند دهنده هویت های فروملی در سطح ملی هر کشور می تواند به بحران هویت منجر گردد . ایجاد شکاف بین مردم و رهبران و نبود حمایت به تصمیم رهبران و شکل گیری نافرمانی های مدنی در جامعه ، بحران مشروعیت به وجود خواهد آورد . این عدم حضور در صحنه های سیاسی کشور از مصادیق بحران مشارکت است و به دنبال آن بحران توزیع و در نهایت با ورود دشمنان در حوزه تأثیرگذاری بر مردم ، بحران نفوذ شکل می گیرد که جنگ نرم بر حوزه سیاست در پایان به نفوذ سیاسی بیگانگان منجر می گردد.

3- ابعاد جنگ نرم در حوزه اقتصادی:

در بعد اقتصادی مهم ترین و غایت جنگ فرهنگی است ، چرا که در بعد فرهنگی اگر دشمن به دنبال استحاله فرهنگی و تغییر باورهای بنیادین و ارزش های مسلط جامعه است و در بعد سیاسی اگر به دنبال ایجاد بحران های پنج گانه هویت ، مشروعیت ، نفوذ ، توزیع و مشارکت است هم برای این است که بتواند بر اقتصاد کشورهای مورد نظر تسلط یابد . چرا که غایت و هدف اقتصادی متکی بر بازار آزاد این است تا بتواند تسلط اقتصادی بیشتری را برای خود کسب و در نهایت به لذت و رفاه بیشتر مادی برسد . بنابراین بعد اقتصادی که دبا تغییر ذائقه ها و هدایت طرز تلقی ها و جهان بینی ها و نگرش ها و در نهایت تولید مدل رفتاری مشترک جهانی ، آمریکایی ها به دنبال آن هستند برای تسلط هرچه بیشتر اندیشه لیبرال دموکراسی که آن هم برای دریافت منافع اقتصادی و چپاول ثروت کشورهای ضعیف برنامه ریزی می گردد. (Joseph S. Nye, Ibid, P. 2000)

بسیج و جنگ نرم

اهمیت نقش آفرینی بسیج در طول تاریخ انقلاب اسلامی (چنانکه مفصلاً شرح داده شد) با وجود مكتبی بودن و مردمی بودن این نهاد خود جوش و فعالیت های بسیج در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و...قابل مشاهده است، امروز نیز می تواند نقش آفرین بوده و جایگاه مهم خود در حفظ نظام و پیشرفت عدالت را ادامه دهد.

عرصه های فعالیت بسیج در طول سی سال گذشته با حضور و مشاركت مردم در پیروزی انقلاب و حفظ آن بوده و وظیفه اصلی خود را  در دفاع از كشور در جبهه های جنگ و حضور گسترده بسیجیان در خط مقدم و دیگر حوزه های دفاع در پشت جبهه ها باعث شد كه بسیجیان را به عنوان نیروهای اصلی دوران دفاع مقدس بشناسند.

قدرت بسیج  برخاسته از ایمان و اعتقادات خالصانه بسیجیان و تبعیت از ولی فقیه باعث می شد كه فضای جبهه با مسائل عمیق عرفان اسلامی مانند توكل  به خدا و عشق به حیات اخروی و دوری از مادیات آمیخته باشد.

 حضور بسیجیان در مراسمات انقلاب اسلامی و زنده نگه داشتن آرمان های انقلاب و شهدا تبلیغ این آرمان ها در سطح جامعه و ادارات و بدنه دولت و مجلس،رسانه ها،صدا و سیما و تشكیل حلقه های فكری در كنار هیئت های مذهبی برای مقابله با افكار دگر اندیش محافل روشنفكری و ارتباط صمیمی و مبتنی بر همان رفتار برادرانه دفاع مقدس و...سبب می شد كه ارزشهای دفاع مقدس و انقلاب اسلامی حفظ شود و در شرایط سیاسی و اجتماعی جدید برای مقابله با تهاجم فرهنگی آمادگی لازم را داشته باشند بنابراین در این دوران بزرگترین دستاورد بسیج مقابله با تهاجم فرهنگی غرب بود.

از دیگر نقش آفرینی بسیج برجسته كردن ارزشهای مانند ولایت فقیه، توجه جدی به كسب تحصیلات عالی، حضور فعال بسیج در دانشگاهها با هدف زنده نگه داشتن ارزشهای انقلابی و مقابله با افكار  انحرافی گسترش یافته بین دانشجویان و فعالیت خدماتی بسیج به زلزله زدگان، حفاظت از اماكن رفع فقر و محرومیت، مبارزه با فساد و تبعیض كه مبتنی بر بیانات مقام معظم رهبری است.

هم اكنون بسیج روز به روز به پشتوانه توكل به خدا و یاری امام زمان(عج) در حال خدمت صادقانه  به كشور عزیز خود می باشند و طبق فرمایش رهبر عزیز كشورمان كه فرمودند: «باید روحیه معرفت بسیجی فراگیر بشود و بتواند بار سنگینی را كه بر دوش دارد كه همان بار هدایت الهی و سعادت  انسانهاست به سر منزل برساند و بسیج تمام شدنی نیست» بنابراین بسیج هر روز درحال پیشرفت و خدمتگذاری به صورت آگاهانه می باشد.

با توجه به تبیین مفصلی که از ابعاد گوناگون جنگ نرم و مولفه های مختلف بسیج شد، این نیروی مردمی و پرشور می تواند در ابعاد ذیل در مقابله با توطئه های نرم دشمن موثر واقع شود:

١) در تبیین ابعاد مختلف این جنگ نرم برای نخبگان و توده های جامعه نقش فعالی را ایفا می نمایند چه در سطح دانشگاه و چه در سطح توده ی مردم.

٢) بسیج می تواند ابعاد مختلف این تهدید و جنگ را با اشراف کامل اطلاعاتی رصد و اقدامات پیشگیرانه ای را بر روی نوع تهدید و زمان وقوع آن تعبیر نماید.

٣) بسیج با همکاری هنرمندان متعهد می تواند با استفاده از ابزارهای هنری همچون بازی های رایانه ای و انیمیشن، فیلم سازی و ادبیات به مقابله با این جنگ به پا خیزد (اهمیت این مبحث از آن روست که امروز شاهد گسترش هجمه نرم دشمن در همه ابعاد سنی جامعه ایران اسلامی هستیم).

۴) از آنجا که در جنگ نرم رسانه مهم ترین ابزار جنگی است بنابراین بسیج با همکاری کارشناسان رسانه ای می تواند به مبارزه با این جنگ نرم اقدام نماید.

۵) از آنجا که هدف نهایی دشمن در جنگ نرم استحاله فکری و فرهنگی و اعتقادی نخبگان و مردم است بنابراین هدف مبارزه در این جنگ نیز باید منجر به جلوگیری از یک استحاله فکری و فرهنگی و اعتقادی گشته و باید برنامه ریزی منسجم در بسیج این جایگاه اعتقادی افزایش یابد.

۶) بصیرت دهی برای مقابله با این جنگ نرم به اقشار مختلف جامعه نیز یکی از راهکارهای مبارزه با جنگ نرم در بسیج است که در این راه انسجام نیروهای بسیجی و حضور مداوم در مباحث پایگاههای مقاومت می تواند موفقیت های چشمگیری به همراه داشته باشد.

٧) یکی از اهداف دشمنان انقلاب اسلامی در جنگ نرم ایجاد فاصله بین رهبران انقلاب با مردم است. بسیج با تبیین به موقع فرمایشات رهبری معظم انقلاب می تواند برای مقابله با این توطئه وارد عمل شود، چرا که تنها راه شکست بن بست ها ، توجه به فرمایشات ولایت فقیه به عنوان عامل وحدت بخش جامعه اسلامی است.



:: موضوعات مرتبط: نقش بسیج در رویارویی با جنگ نرم , ,
:: بازدید از این مطلب : 392
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد سیفی

سپاه نیوز: فرمانده کل سپاه گفت: امروز که بیشترین تهدید دشمن متوجه مسایل فرهنگی و یا هدف‌گیری اعتقادات و باورهای مردم است زنان بسیجی نقش ویژه‌ای برعهده دارند و لازمه ایفای صحیح این نقش شناخت درست از وظایف و خود سازی معنوی است.
به گزارش خبرنگار سپاه نیوز: سردار سرلشکر محمد علی جعفری که صبح امروز درآغاز مراسم کوهپیمایی 5 هزار نفری خواهران بسیجی تهران به مناسبت گرامیداشت شهیده مریم فرهانیان دراردوگاه شهید باهنر سخن می گفت وظیفه شناسی را مهمترین مولفه توسعه انقلاب اسلامی و جامعه انقلابی دانست و گفت:این وظیفه شناسی که همه پاسداران و بسیجیان باید دارا باشند نکته اساسی است که باعث می شود ما با شناخت درست ازاهداف واصول انقلاب اسلامی در مسیر شهدا قرار بگیریم.
وی با اشاره به زندگی شهیده مریم فرهانیان از وی به عنوان نمونه زن بسیجی وظیفه شناس یاد کرد و گفت: او در بحبوحه جنگ برای ادای وظیفه امدادگری تلاش می کرد و در این راه مجروح شد و بعد از آزادی خرمشهر باز هم دست از تلاش برنداشت و به دنبال وظیفه خود در جبهه فرهنگی وزنده نگه داشتن یاد شهدا شتافت.
وی با تاکید بر لزوم شناخت انقلاب اسلامی و اهداف آن برای ایفای وظیفه درست یک زن انقلابی مسلمان خاطرنشان کرد: در هر مقطعی تهدیدات مختلفی پیش روی انقلاب قرار داشته است و امروز نیز دشمن در همه زمینه های ممکن اعم از فرهنگی، نظامی، امنیتی و اقتصادی ما را مورد تهدید و هجمه قرار داده است.
اما بیشترین تهدید متوجه مسایل فرهنگی و با هدف گیری اعتقادات و باورهای مردم است چرا که جمهوری اسلامی ایران بر این باورها استوار است و در چنین مقطع حساسی هر زن مسلمان انقلاب اسلامی باید تکلیف خود را به درستی تشخیص دهد و لازمه این کار نیت خالص و استمداد از درگاه الهی و شناخت درست اصول انقلاب اسلامی است.
فرمانده کل سپاه یاد آورشد: زنان در جبهه فرهنگی نقش ویژه ای برعهده دارند؛ چون تربیت فرزندان بیشتر برعهده زنان است و امروز نگاه جامعه ما به زنان بسیجی در مقابل تهاجم گسترده دشمن نگاهی حساس و تعیین کننده است.
سردارجعفری درادامه ساختن جامعه اسلامی را از مراحل اساسی تحقق اهداف انقلاب اسلامی دانست و گفت: ساختن جامعه اسلامی بنا به تقسیم بندی مقام معظم رهبری، مرحله چهارم انقلاب است ما پس از تشکیل حکومت و اسلامی و دولت اسلامی باید به سمت ساختن جامعه اسلامی برویم و تا زمانی که این کار را انجام نداده ایم باید بدانیم که انقلاب خود را به مقصد نرسانده‌ایم.
وی افزود: خدارا شاکریم که امروز بیش از هر زمان دیگری انقلاب اسلامی از شتاب فراوان برای توسعه برخوردار شده و دنیای امروزتشنه ارزشهای اسلامی است و ما باید از خدا بخواهیم در این زمان که افتخار نام بسیجی را یدک می‌کشیم راه درست را به ما نشان دهد و چگونگی انجام وظیفه ما را در هر مقطع زمان روشن نماید.
فرمانده کل سپاه حضور درچنین برنامه هایی را نمونه ای از وظیفه شناسی زنان بسیجی عنوان کرد و گفت: ما بایدعلاوه بر این که در این برنامه شرکت کرده و عشق و علاقه خود را به نظام و ارزش های بسیجی ابراز می کنیم وظیفه اصلی خود را نیز که در تربیت صحیح فرزندان و ترویج اصول انقلاب است به نحواحسن انجام دهیم.
وی انقلاب را دگرگونی و تعالی مستمر اندیشه‌ها دانست و گفت: ترویج و توسعه ارزش‌های اسلامی جوهره اصلی انقلاب اسلامی است و پی گیری مستمر آن به معنای تلاش برای ارتقای سطح معنوی ، روحی و رفاهی است و این وظیفه اصلی هر نیروی انقلابی را شکل می دهد.
سردار سرلشکر جعفری در پایان با ابراز امیدواری مبنی بر شناخت بیشتر و بهتر وظیفه زنان بسیجی در تربیت فرزندان و ترویج صحیح و گسترده اصول انقلاب اسلامی تاکید کرد: ما باید باور داشته باشیم که نقش ما درساختن نظام و محقق ساختن اهداف انقلاب اسلامی نقشی تعیین کننده است و ما باید با شناخت و آگاهی به طور هدفمند روز به روز دراین مسیر ثابت قدم تر شویم.




:: موضوعات مرتبط: نقش زنان بسیجی در عرصه جنگ نرم , ,
:: بازدید از این مطلب : 547
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد سیفی
 
 
 
    رئیس كمیسیون فرهنگی مجلس با بیان اینكه رسانه می تواند یك قدرت نرم، متنوع و جذاب است، گفت: رسانه ها در جنگ نرم حكم سلاح در جنگ سرد را دارند.
   
   
 
 
     

غلامعلی حداد عادل در گفت وگو با خبرنگار باشگاه خبری فارس «توانا»، در خصوص نقش رسانه ها در مقابله با جنگ نرم، گفت: رسانه ها متنوع و جذاب بوده و یك دهلیز گروهی مناسبی برای مطالعه جدی تر و سنگین تر هستند

وی با بیان اینكه رسانه همیشه مقدمه ای برای ایجاد انگیزه در اقشار مختلف جامعه به خصوص جوانان است، اضافه كرد: رسانه در جنگ نرم حكم سلاح در جنگ سرد را دارد.

وی در ادامه به راهكار های مقابله با جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی پرداخت و گفت: اطلاع رسانی، روشنگری، تبیین و به كار بردن راه هایی كه دشمن برای ایجاد شبهه و شایعه راه های مقابله با جنگ نرم هستند.

رئیس كمیسیون فرهنگی مجلس هشتم همچنین در پاسخ سوال رامین، معاون مطبوعاتی رئیس جمهور درباره اهمیت امانت داری در مصاحبه تصریح كرد: در مصاحبه، مصاحبه شونده باید امنیت داشته باشد كه مطالب مورد نظر وی منتشر می شود.

وی افزود: در مصاحبه همواره این خطر وجود دارد كه با جابه جایی یك كلمه در اطلاع رسانی، جنجالی و فضایی علیه كل نظام درست شود.

نماینده مردم تهران با اشاره به اینكه اطلاع رسانی كاری بسیار ظریف است تصریح كرد: در مصاحبه جابه جایی كلمه ای، معنایی متفاوت از مقصود مصاحبه شونده منعكس می شود كه همیشه این نگرانی وجود دارد و خبرنگار با دقت، خبر را به عنوان امانت تلقی كند.



:: موضوعات مرتبط: رسانه ها در جنگ نرم حكم سلاح در جنگ سرد را دارند , ,
:: بازدید از این مطلب : 398
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد سیفی

فضاي مجازي و سايبري محيط اصلي جنگ نرم در شرايط کنوني به حساب مي آيد. اين فضا، امکان اغواگري با ايجاد جاذبه هاي گوناگون و خلق بسترهاي لازم براي سوار شدن به امواج احساسات را به خوبي فراهم مي سازد. در اين ميان فضاي مجازي، عرصه رسانه اي و بسترهاي فرهنگي، اصلي ترين صحنه، درهدايت انديشه ها و افکارمردم و تخريب اشخاص از اهداف مورد نظر به شمار مي رود.
اگر نگاه کوتاه کنيم، متوجه خواهيم شد که امروز رسانه ها همه جا هستند. در ميادين بزرگ شهر، پارک ها، اتوبوس، مترو، رستوران ها، تلفنهاي همراه و.... جا گرفتن رسانه ها بويژه تلويزيون در نگاه اول نشان از آن است که زندگي شخصي بسياري از مردم وابسته به رسانه هاست.
در دهه 1950 ميلادي «هاليوود» با استفاده از همين نيروها توانست سالانه، 900 تا 1000 فيلم توليد کند که اکثر اين فيلم ها توانست در تلويزيون و سينماي بسياري از کشورها پخش شود. اين شرکت رسانه اي در دهه 1960 براي اينکه مخاطب بيشتر به سمت تلويزيون و سينما کشيده شود، تغييرات مهمي در انتخاب تيپ، قيافه، رفتار و ظاهر بازيگران هاليوود اهميت پيدا کرد و ارتباط نزديکي، ميان متن تصويري و توليدات فرهنگي شکل گرفت.
بر همين اساس مي توان گفت که نسل کنوني جامعه از ابتداي حياتش با رسانه ها بزرگ مي شود و در دنياي اطلاعاتي و ارتباطي امروز، اين نسل، بخش عظيم فرهنگ، و هنجارها و ناهنجاريها جامعه خود و ديگر جوامع را از رسانه ها دريافت مي کند. به عبارتي در دوران معاصر که به عصر اطلاعات و جامعه اطلاعاتي و ارتباطي معروف است، بخش عظيمي از جامعه پذيري نسل ها از طريق رسانه ها انجام مي شود




:: موضوعات مرتبط: رسانه اسلحه جنگ نرم , ,
:: بازدید از این مطلب : 458
|
امتیاز مطلب : 113
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد سیفی

وبلاگ > مستغاثی، سعید  - شاید برای اولین بار در تاریخ سینما این تعریف و معنی از Inception را بتوان در کارتون "دامبو" (بن شارپستین-1941) به شکلی ساده و فانتزی یافت، وقتی تیموتی موشه ، به هنگام خواب رییس سیرک ، نام دامبو را مدام در گوش وی فریاد زد تا وقتی بیدار می شود ، ناخودآگاه آن بچه فیل بزرگ گوش را تنها راه نجات سیرکش بیابد! اما هشدار دهنده ترین Inception تاریخ سینما را می توان در رمان ریچارد کاندان و فیلمنامه جرج اکسلراد و فیلمی که در سال 1962 جان فرانکن هایمر براساس این دو نوشته تحت عنوان "کاندیدای منچوری" ساخت، جستجو کرد.جایی که یک قهرمان شستشوی مغزی داده شده در جنگ کره ، قرار است بعد از ترور کاندیدای پیروز ریاست جمهوری آمریکا به عنوان معاون اول وی به کاخ سفید رفته و دنیا را به سود کمونیست ها بچرخاند. این برداشت تکان دهنده از یک تهدید جهانی در بازسازی جاناتان دمی از این رمان در سال 2004 و در غیاب قدرت های کمونیستی ، به سوی شرکت های چند ملیتی تغییر جهت داد.

سالها پیش در دورانی نوجوانی ، رمانی 3 قسمتی در 3 جلد کتاب با عناوین "کوههای سفید" ، "شهر طلا و سرب" و "برکه آتش" انتشار یافت که نویسنده آن جان کریستوفر بود. یادش بخیر در سال دوم راهنمایی دبیر ادبیاتی داشتیم که مطالعه این کتاب ها را توصیه کرد و حتی برای تکلیف نوروزی خلاصه نویسی یکی از آنها را از ما خواست. ( برای معرفی هر چه بیشتر آن دبیر ادبیات ، همین بس که به عنوان جایزه شاگرد اولی در آن سال ، کتابی به من هدیه داد با نام  "اورشلیم ؛ پایتخت سه مذهب" که مجموعه ای از مقالات لوموند درباره زمینه ها و پس زمینه های اشغالگری اسراییل در سرزمین فلسطین بود. شاید آنها که سنشان قد می دهد و از نسل ما یا قبل از ما هستند درک کنند که هدیه دادن چنان کتابی در اوایل سال 1355 که اوج خفقان رژیم شاه بود ، چه مفهومی داشت. اگرچه تعصب ضد اسراییلی در میان قشر مسلمان بسیار شدید بود اما عوامل کوچک و بزرگ صهیونیسم همه امور کشور را رسما در دست داشتند).

خلاصه داستان آن 3 کتاب این بود که در آینده ای دور ، موجوداتی به نام "سه پایه ها" یا "ترایپادها" از فضا به کره زمین آمده و اهالی آن را به بردگی می کشند. شاید چنین خلاصه داستانی ، موضوع چندان جدیدی به نظر نیاید اما اینکه آن موجودات فضایی چگونه بر مردم کره زمین مسلط شدند ، ماجرایی جالب داشت که شاید در آن زمان برای ما و در آن سن 13-14 سالگی چندان قابل درک نبود. موجودات یاد شده سالها با مردم کره زمین بوسیله انواع و اقسام سلاح جنگیدند ولی نتوانسته بودند پیروزی مورد نظرشان را بدست آورند تا اینکه سرانجام به فکر طرح و نقشه ای عجیب و موثر افتادند. آنها از طریق تلویزیون و با پخش برنامه ای خاص ، در یک زمان واحد ، همه مردم کره زمین را در حالتی نیمه هوشیار و مسخ شده قرار داده و از این طریق با از کار انداختن هوش و حواس آنها ، در کره زمین پیاده شدند. سپس بر سر همه مردم ، کلاهکی خاص قرار داده و از طریق این کلاهک مغز آدم ها را تحت کنترل خود درآوردند و آنها را به بردگی کشاندند.

به نظر می آید این ساده ترین مصداق برای پدیده ای باشد که در فرهنگ سیاسی امروز دنیا ، جنگ نرم یا Soft War نام دارد. همان پدیده ای که ژنرال دوایت آیزنهاور رییس جمهوری ایالات متحده آمریکا در سالهای اولیه جنگ سرد در توضیحش گفت :

"ما به هیچ وجه قصد نداریم که در جنگ نرم ، از طریق فشار و اعمال زور بر قلمرو یا ناحیه ای مسلط گردیم. هدف ما به مراتب عمیق تر، فراگیرتر و کامل تر است. ما در تلاشیم تا جهان را از راه های مسالمت آمیز،از آن خود گردانیم...ابزارهایی که برای گسترش این واقعیت استفاده می کنیم ، به ابزارهای روانی مشهورند. اما از لحاظ این که این کلمه چه کاری قادر است انجام دهد، هیچ نگرانی به خود راه ندهید. جنگ نرم در واقع اذهان و اراده های افراد را مورد هدف قرار می دهد..."

جوزف نای (تئوریسین معروف آمریکایی) در کتابی با نام "قدرت نرم" یا "Soft Power "برای تئوری فوق، مثال هایی  ذکر می کند:

"...به جوان هایی فکر کنید که پشت پرده آهنی از طریق رادیوی اروپای آزاد (سلف رادیو فردا ) به موسیقی و اخبار آمریکایی گوش می کردند و یا تظاهرات سمبلیک دانشجویان چینی را با استفاده از نمادهای آزادی در میدان تیان آن من به یاد آورید ، به افغان های تازه آزادی یافته فکر کنید که در سال 2001 یک نسخه از لیست حقوق شهروندان را از آمریکا درخواست کردند ، اینها همگی مظاهر قدرت نرم آمریکاست. "

به نظر می آید سرنوشت آن جوان های پشت به اصطلاح پرده آهنین یا دانشجویان چینی میدان "تیان آن من" و یا افغان های ظاهرا تازه آزادی یافته ، بسیار به برده های داستان های جان کریستوفر شبیه است که از راه توپ و تانک و ارتش های مجهز و به قول جوزف نای از راه سیاست "چماق و هویج"  تسلیم نشدند و مثل آنچه سه پایه ها در سه گانه "کوههای سفید" و "شهر طلا و سرب" و " برکه آتش" انجام دادند از طریق رسانه یا رادیو و تلویزیون (همانند رادیوی اروپای آزاد) ، هوش و حواس خود را به کلاهک هایی سپردند که بوسیله آنتن ها وامواج برسرشان نهاده شد و همان را خواستند که آمریکاییان می خواستند.

جوزف نای در همان کتاب "قدرت نرم" ، در تشریح جنگ نرم می نویسد :

"... وقتی بتوانی دیگران را وادار کنی ایده هایت را بپذیرند و آنچه را بخواهند که تو می خواهی ، در این صورت مجبور نخواهی بود برای هم جهت کردن آنها با خود ، هزینه زیادی صرف سیاست هویج و چماق کنید. اغوا همیشه موثرتر از اکراه است و ارزش های زیادی مانند دمکراسی ، حقوق بشر و فرصت های فردی وجود دارند که به شدت اغوا کننده اند..."

این همان تئوری است که در فیلم Inception یا "سرآغاز " به عنوان مانیفست عمل ، در دستور کار فردی به نام "دام کاب" قرار می گیرد. اساسا در صحنه ای از این فیلم ، کلمه  Inception به معنی "کاشتن ایده ای در ذهن ناخودآگاه فرد هدف از طریق خواب " تعریف می شود.

شاید برای اولین بار در تاریخ سینما این تعریف و معنی از Inception  را بتوان در کارتون "دامبو" (بن شارپستین-1941) به شکلی ساده و فانتزی یافت، وقتی تیموتی موشه ، به هنگام خواب رییس سیرک ، نام دامبو را مدام در گوش وی فریاد زد تا وقتی بیدار می شود ، ناخودآگاه آن بچه فیل بزرگ گوش را تنها راه نجات سیرکش بیابد! اما هشدار دهنده ترین Inception تاریخ سینما را می توان در رمان ریچارد کاندان و فیلمنامه جرج اکسلراد و فیلمی که در سال 1962 جان فرانکن هایمر براساس این دو نوشته تحت عنوان "کاندیدای منچوری" ساخت، جستجو کرد.جایی که یک قهرمان شستشوی مغزی داده شده در جنگ کره ، قرار است بعد از ترور کاندیدای پیروز ریاست جمهوری آمریکا به عنوان معاون اول وی به کاخ سفید رفته و دنیا را به سود کمونیست ها بچرخاند. این برداشت تکان دهنده از یک تهدید جهانی در بازسازی جاناتان دمی از این رمان در سال 2004 و در غیاب قدرت های کمونیستی ، به سوی شرکت های چند ملیتی تغییر جهت داد.

تازه ترین فیلم کریستوفر نولان ( که وی را با اثر غیرمتعارفی به اسم "یادگاری" شناختیم  ولی بعدا با آثاری همچون "بی خوابی و دو فیلم آخر "بت من" به جرگه سینماگران تبلیغاتی و ایدئولوژیک هالیوود درآمد) فیلمی در ظاهر پیچیده به نظر می آید که تماشاگرش را از لابیرنت ها و هزارتوی اذهان ناخودآگاه و رویاهای تو درتو می گذراند تا در تسخیر آنها ، شریکشان سازد.

در این فیلم ، دام کاب (با بازی لئوناردو دی کاپریو) یک سارق رویا به شمار می آید که زمانی توسط برخی مقامات سیاسی ، امنیتی و اطلاعاتی آمریکا استخدام شد تا اطلاعات اشخاص مهم را در هنگام خواب از ذهن آنها دزدیده و در اختیار آن مقامات قرار دهد. او برای این دزدی، وارد لایه های دوم و سوم رویاهای افراد گردیده و پنهان ترین اطلاعات آنان را شکار می کند. به نظر می آید نولان برای این گونه خواب گردی و کسب اطلاعات از طریق رویا یا کابوس ، وامدار آثاری همچون "طلسم شده" آلفرد هیچکاک یا "ادری رز" رابرت وایز باشد. در فیلم "طلسم شده" ، بن هکت و انگوس مک فیل براساس رمان "خانه دکتر ادواردز" نوشته فرانسیس بیدینگ ، یک دکتر روانشناس را در لایه های چندگانه رویاهای بیماری روانی فرو بردند تا راز یک قتل افشاء شود. یا "د فلیتا" در رمان و فیلمنامه "آدری رز" ، از طریق هیپنوتیزم به سیری در ضمیر ناخودآگاه دختر نوجوانی می پردازد که قرار است راز کابوس هایش را بازگوید.

اما سیر و سیاحت دام کاب در خواب و رویاهای دیگران با نیت دزدی اطلاعات ، موجب رسوایی وی می شود. بنابراین مقامات فوق الذکر به کناره گیری از کاب ناچار شده و او  به خاطر گریز از بازداشت و محاکمه در آمریکا، درگیر یک خود تبعیدی در خارج از این کشور می گردد، در حالی که همچنان در آرزوی بازگشت به این کشور و دیدن دو فرزند کوچکش به سر می برد. دام کاب در این مسیر در معرض پیشنهاد قابل توجه یک سرمایه دار ژاپنی به نام "سایتو"(بابازی کن واتانابه)قرار می گیرد که می تواند ترتیب منع تعقیب او در آمریکا و دیدار فرزندانش را بدهد به شرطی که از پدیده Inception  استفاده کرده و ایده مورد نظر سایتو را در ذهن شخصی به نام رابرت فیشر ( وارث یک امپراتوری عظیم انرژی) در عالم رویا بکارد تا سایتو بتواند آن امپراتوری را از چنگ وی درآورده و کلیت منابع انرژی در جهان را در اختیار گرفته و به ابرقدرتی بی رقیب بدل گردد.

 

دام کاب پیش از این یک بار از پدیده Inception استفاده کرده و دنیایی مجازی را برای همسر فقیدش "مل" بوجود آورده بود که سرانجام به خودکشی وی انجامید. برای انجام Inception  نیاز است که نه تنها از لایه های دوم و سوم رویا گذشت بلکه به لایه چهارم ورود پیدا کرده و در آن لایه ، دنیایی مجازی بنا نمود. دنیایی که دیگر چندان کنترلی برآن وجود نداشته و با کوچکترین اشتباهی، هر لحظه امکان سقوط و غرق شدن در لایه های آن وجود دارد. کاب برای چنین عملی توسط پدر همسرش ، پرفسور مایلز ( مایکل کین) ، یک آرشیتکت ماهر به نام "اریادنی" ( الن پیج ) را استخدام می کند تا دنیای مجازی مورد نظر را در لایه چهارم رویاها برایش بسازد. همچنین از همکاری دوست قدیمی اش "آرتور" به علاوه  یک استاد حرکات خاص به نام "ایمز" و یک شیمی دان اعجوبه به نام "یوسف" سود می برد.

از این پس فیلم وارد فضاهایی عجیب و غریب با جلوه های تصویری پرزرق و برق و البته ایده های نه چندان تازه و نو می شود.

فیلم Inception  با یک ورودیه جیمزباند گونه ، تماشاگر را به دنیای نامتعارف دام کاب و دوستانش وارد می سازد، در حالی که او درگیر اجرای یکی از ماموریت هایش در رویای فرد هدف است و با چاشنی درگیری و تعقیب و گریز ( به سیاق آثار معمول سینمای هالیوود) از یک مخمصه خطرناک می گریزد. پس از این به سرعت با شخصیت وی ، شغل حیرت آورش و آرزوی  دیدار فرزندانش آشنا می شویم. شخصیت های اصلی فیلمنامه در همان یک چهارم اول کار ، معرفی شده و خیلی سریع و سرراست به سوی ماجرای اصلی سوق داده می شویم. الن پیج در نقش "اریادنی" (نام زنی در اساطیر یونان که به تزئوس کمک کرد تا از دخمه پر پیچ و خم مینوتار،جانوری که نیمی از بدنش گاو و نیم دیگرش انسان بود،بگریزد) به عنوان معماری با استعداد وارد قصه شده و کم کم به عنوان فردی که قرار است دام کاب را با گذشته دردناکش مواجه کند ، جلوه می نماید.

همچنانکه پیش از این نیز گفته شد ، کریستوفر نولان در نوشتن فیلمنامه Inception از ایده های موجود در بسیاری از آثار مهم تاریخ سینما، بهره جسته است. علاوه بر آثاری که نام برده شد ، نولان از ایده دنیای مجازی فیلم هایی مانند "ماتریکس" و "طبقه سیزدهم"(جوزف راسنک - 1999) و  ""Surrogates(جاناتان ماستو-2009) گرفته تا مرگ در خواب "کابوس الم استریت" و تا تلاش برای تغییر آینده از طریق سفر در زمان و مکان فیلم هایی همچون Deja vu ( تونی اسکات - 2006) یا "بازگشت به آینده" و ... را مدنظر قرار داده است.

اما به جز اینها به نظر می آید کریستوفر نولان برای نوشتن فیلمنامه Inception  به خصوص در بخش ملودراماتیک - فلسفی آن ، بیش از هر اثری مدیون و وامدار درونمایه و روایت رمان "سولاریس" نوشته استانیسلاو لم و فیلم برگرفته از آن ساخته آندری تارکوفسکی در سال 1972 است.

در فیلم سولاریس ، دانشمندی به نام کریس کلوین برای سردرآوردن از وقایع عجیبی که در یک ایستگاه فضایی مجاور سیاره ای به نام سولاریس رخ داده ، عازم آنجا می شود ولی این عزیمت وی در واقع همچون سفری ذهنی و درونی اتفاق می افتد. گفته می شود اقیانوس سیاره سولاریس ، با استفاده از بازتاب ذهنی ساکنان ایستگاه فضایی نامبرده ، خطاها و گناهان آنها را همچون وجدانی سرزنش کننده، مجسم می سازد و در این رابطه از همان لحظه ورود کریس به ایستگاه فضایی ، همسر متوفایش به نام هری که 10 سال قبل خودکشی کرده، در کنارش قرار می گیرد. همسری که کریس خود را در مرگ وی مقصر می داند. درست مانند دام کاب که خود را در خودکشی و مرگ همسرش متهم می نماید.

در دنیای سولاریس ، کریس به هیچوجه قادر نیست ، همسرش را از خود دور کند و همچنانکه خاطره او از ذهنش پاک نشدنی است ، حضور مجسمش نیز گریز ناپذیر به نظر می آید. در واقع جهان سولاریس می تواند یکی از لایه های ذهنی یا رویای کریس کلوین باشد که در آن همواره با همسرش زندگی می کند. استیون سودربرگ در بازساری فیلم "سولاریس" در سال 2002 ، به نحو موکدتری این زندگی ذهنی را به تصویر کشید.

جهانی که دام کاب نیز در لایه چهارم رویا بنا کرده و یا در واقع Inception  نموده ، با طرح و مصالحی است که از خاطرات همسرش بنا گردیده است. از همین رو امکان تخریب آن وجود ندارد و مانند همان وجدان مجسم و سرزنش گر، در هر ذهنیت و رویایی وی را رنج می دهد. او در هر یک ازماموریت های ذهنی اش در رویای دیگران ، به نوعی حضور همسر فقید و یا کودکانش را حس کرده و از آنها به هیچوجه گریزی ندارد. همچنانکه وجود هری برای کریس در سولاریس اجتناب ناپذیر است. کریس نیز حضور هری را در هر لایه از رویاهایش پذیرفته و به عنوان یکی از ساکنان ایستگاه فضایی ، وجودش را حتی بر دیگر افراد آن ایستگاه نیز تحمیل کرده است. همانطور که "اریادنی" نیز در لایه های ذهنی و رویاهای مشترک با دام کاب ، "مل" را به وضوح می بیند. شاید از همین روست که هنگام نخستین  طرح های معماری "اریادنی" ، کاب به وی تاکید می کند که به هیچوجه از خاطره استفاده نکند، چرا که در ماندگاری آن اسیر خواهد شد.

گذر زمان و بازی با بعد چهارم نیز شباهت های فراوانی در دو فیلم Inception  و "سولاریس" دارد. در فیلم سولاریس ، هری با شکل و شمایل 10 سال قبل و حتی با زخم روی پیشانی ( همان جراحتی که هنگام خودکشی برداشته بود) ظاهر می شود ، درحالی که زخم های دیگری که در زمان حال ودر ایستگاه فضایی برمی دارد ، سریعا بهبود می یابد، درست همان گونه که کریس می خواهد؛ یک بار هنگامی که کریس او را از اتاقش بیرون کرده و وی با فشار از لایه های آهنی اتاق عبور نموده تا به همسرش برسد و در این راه زخم های عمیقی برمی دارد و بار دیگر وقتی با نیتروژن مایع خودکشی   می کند که به سرعت التیام می یابد. فرستادن هری به دورترین نقاط فضا نیز کریس را از دستش خلاص نمی کند و به آنی دوباره در کنار او قرار می گیرد ، گویی نه تنها زمان که مکان نیز برایش معنا و مفهومی ندارد.

این گذر زمان در Inception   حال و هوای شگفت آورتری دارد که البته با منطق رویا و خواب جور در می آید. همان طور که زمان در خواب و رویا بسیار سریعتر از واقعیت بیداری در گذر است ( یعنی در حالی که چند ساعتی بیش نخوابیده ایم گاه رویاهایی را می بینیم که چندین روز یا زمانی طولانی تر به درازا می کشد) ، کریس نولان نیز از این خاصیت بهره گرفته و گذر زمان را در لایه های درونی تر رویا و خواب سریعتر نشان می دهد. مثلا اگر این زمان در لایه نخست 26 برابر میزان واقعی است ،در لایه دوم 520 برابر می شود. دام کاب می گوید اگر در زمان واقعی یک هفته طی شود ، این مدت در لایه اول رویا به 6 ماه و در لایه دوم 10 سال می شود. با این فرض است که دام کاب توانسته در لایه چهارم رویا، دنیایی مجازی برای همسرش بسازد و در آن 50 سال با وی زندگی کند تا همان گونه که به وی قول داده بود ، پیر شوند و با همین فرض است که گروه دام کاب بهترین فرصت برای راه یابی به لایه های زیرین رویای رابرت فیشر و اجرای عملیات Inception را مسافرت هوایی 10 ساعته سیدنی تا لس آنجلس انتخاب می کنند که می تواند در لایه اول ، 10 روز و در لایه دوم 7 ماه به آنها فرصت انجام عملیات فوق را بدهد.

اما کریستوفر نولان با هر یک از این لایه ها، معنی و مفهوم خاصی را القاء می نماید. در لایه اول که از خواب درون هواپیما شروع می شود ، دام کاب و گروهش به همراه رابرت فیشر به دنیای گنگستری پا می گذارند که قرار است با ربودن فیشر ، او را برای بدست آوردن کد رمز و در اختیار گذاردن کمپانی تحت فشار قرار دهند اما مورد هجوم محافظان فیشر قرار گرفته و سایتو زخم مهلکی برمی دارد که اگر به مرگ وی بیانجامد آنها برای همیشه در رویای فیشر حبس شده و یا در لایه های دیگر رویای وی سرگردان می مانند. از همین رو مجبور می شوند لایه اول را در یک تعقیب و گریز طولانی با باند محافظ فیشر ترک گفته و به لایه دوم بروند که دنیای مافیا و شرکت های چندملیتی و جاسوسان آنها است و در یک هتل می گذرد. به عبارتی لایه دوم مانند فیلم "کاندیدای منچوری" در دنیای سیاست کمپانی های امپریالیستی و جاسوسان مغز شسته آنها می گذرد.

پس از آن و در لایه سوم به دنیای میلیتاریستی وارد می شویم که مرکز امپراتوری فیشر در آن قرار دارد و بایستی رمز مورد نظر پس از درگیری طولانی مسلحانه و ورود به مرکز فوق که همانند قلعه ای نظامی به نظر می رسد،کشف شده و تصاحب آن عملی شود. تمهید کریس نولان برای صحنه پردازی این سکانس که در منطقه ای یخبندان و سردسیر انجام می شود، بدون درنگ ، تصویر درگیری های نظامی و شبه نظامی پیرامون پایگاههای نظامی روسیه یا کره شمالی را در فیلم های جیمزباند و مانند آن را به خاطر می آورد.

اما در حین این جنگ و جدال نظامی که برروی خودروهای سورتمه ای و با انوع و اقسام مسلسل و تفنگ های خودکار صورت می پذیرد ، تیر خوردن فیشر ، نقشه را به هم می زند و ظاهرا دیگر فرصتی برای کشف رمز یا بازگشت باقی نمی ماند. گروه از موفقیت کار ناامید شده و خود را برای غرق شدن در لایه های تو درتوی رویای رابرت فیشر آماده می سازند که "اریادنی" پیشنهاد ورود به لایه چهارم را می دهد، لایه ای که در آن هنوز دنیای مجازی 50 ساله دام کاب و همسرش اگرچه در حال اضمحلال اما همچنان باقی است. در واقع لایه چهارم که موجب بقا و احیای سایر لایه ها می شود از یک درنمایه ملودرام و سانتی مانتال برخوردار است که به اصطلاح آخرین مرحله Inception  و کاشتن ایده مورد نظر در ذهن هدف را تشکیل می دهد. یعنی پس از گذر از مراحل مختلف گنگستریسم و جاسوسی و میلیتاریسم ، سرانجام برانگیختن و اغوای احساسات انسانی است که به کمک می آید و می تواند ایده مورد نظر را در عمق ذهن فیشر بکارد. همان تئوری که در ابتدای این مقاله از قول ژنرال آیزنهاور نقل کردم و سپس از نوشته جوزف نای در کتاب "قدرت نرم" مثال برایش آوردم. همان نظریه ای که گفتم در فرهنگ سیاسی امروز به آن "جنگ نرم" گفته می شود.

در واقع رویای چهارم و بقای عشق مجازی دام کاب و مل در آن دنیای غیر واقعی باعث می شود تا قفل بسته 3 رویای دیگر باز شود و رابرت فیشر به مرکز امپراتوری انرژی پدرش وارد شده و رمز مورد نظرش را بر گاو صندوقی ببیند که راز علاقه پنهان مانده پدر و فرزند در آن نهاده شده است. یعنی در اینجا هم گروه دام کاب برای اغوای رابرت فیشر از احساسات گمشده او نسبت به پدرش ، سوء استفاده می کنند تا ذهنش را برای تسلیم در اختیار بگیرند. به این ترتیب رخنه در ذهن هدف که با زور آدم ربایی لایه اول رویا امکان پذیر نشد و در لایه دوم نیز از طریق انواع و اقسام فریب و نیرنگ ها به جایی نرسید و در لایه سوم هم با آن عملیات نظامی و درگیری و جنگ و جدال نتیجه ای عاید نکرد،  سرانجام با فریب احساسات و استفاده از ابزارهای روحی و روانی یا در واقع از طریق نوعی جنگ نرم، عملی شده و موفقیت آمیز جلوه می نماید.

اما کریس نولان در پایان بندی فیلمش نیز از "سولاریس" الهام گرفته است. آنجا که پس از باقی ماندن دام کاب درون لایه چهارم رویا و بیدار نشدنش در رویای دوم یعنی داخل همان ون که درون رودخانه سقوط کرده ، ناگهان وی را می بینیم که در زمان واقعی یعنی در هواپیما از خواب بیدار شده ، به خود آمده و مشاهده می کند که بقیه هم بیدار شده اند، در فرودگاه لس آنجلس ، مورد استقبال پرفسور مایلز و بچه ها قرار می گیرد و بدون مشکل قضایی وارد خاک ایالات متحده می شود. همه چیز به نظر واقعی می آید و گویی به روال معمول ، همه چیز به خوبی و خوشی و به اصطلاح با هپی اند پایان خواهد پذیرفت. اما تنها موردی که شک و تردیدی عمیق در همه این وقایع ایجاد می کند ، چرخش پایان ناپذیر فرفره یا توتم دام کاب است. یعنی همان وسیله ای که قرار است باعث تمیز دنیای واقعی و  جهان رویا گردد. آنچه که در اغلب صحنه های فیلم نامعلوم می ماند. مثلا اینکه آیا اصلا دام کاب فرزندانی دارد یا خیر؟ یا او و مل  در همان دنیای مجازی لایه چهارم  و در طول 50 سال زندگی ، صاحب فرزند شده اند؟! ابراز ترحم پرفسور مایلز در مقابل اینکه دام کاب تنها راه بازگشت نزد فرزندانش را ، انجام این عملیات می داند و اینکه ملتمسانه به او نصیحت می کند تا به دنیای واقعی بازگردد ، خود تاکیدی بر همین حقیقت می تواند باشد.

پایان فیلم Inception  شباهت بسیاری به آخر فیلم "سولاریس" دارد. در فیلم "سولاریس" ، پس از گذشت سلسله وقایعی ، کریس کلوین را می بینیم که گویا نزد پدرش و به همان خانه قدیمی دوران کودکی بازگشته و از پدر عذرخواهی می کند. گویا همه چیز به پایانی خوش انجامیده اما وقتی دوربین از آنها فاصله گرفته و اوج پیدا می کند ، مشاهده می کنیم که همه آن خانه قدیمی و مزرعه اطرافش درون اقیانوس سولاریس قرار دارد و گویا بازتاب و تجسمی دیگر از وجدان سرزنش گر کریس بوده است.

تعلیق فضای فیلم مابین واقعیت و رویا از جمله تمهیدات هوشمندانه ای است که نولان برای تداوم داستان فیلم در ذهن مخاطبش ، به کار گرفته است. در اولین صحنه ای که دام کاب مشغول آموزش برخی اصول معماری Inception به "اریادنی "است، آنها را در یک رستوران خیابانی می بینیم که ناگهان "اریادنی"(و البته تماشاگران)از توضیح کاب متوجه می شود درون رویای مشترک خود و دام کاب قرار گرفته است .

 کاب برای توضیح این موقعیت از "اریادنی" می پرسد که آیا هیچگاه آغاز یک رویا را به خاطر دارد؟ و ادامه می دهد که همیشه در میانه یک خواب متوجه آنچه که در رویا می گذرد، می شویم. و پس از آن است که به وی نشان می دهد چگونه واقعیت در رویا با استفاده از ضمیر ناخودآگاه تغییر می کند.

سوژه تعلیق مابین واقعیت با رویا یا با فرا واقعیت و سورئالیسم ، در فیلم های یکی دو دهه اخیر از فیلم "حس ششم" ام نایت شیامالان مطرح شد که دکتری روانشناس با بازی بروس ویلیس مرگ خود را متوجه نشده و رابطه طولانی اش با پسربچه ای که ارواح را می بیند، باعث می شود تا هم او و هم تماشاگر، فریب فضای غیررئال جاری را بخورد و متوجه اتفاق روی داده نشود. این گونه پرداخت معکوس در فیلم "دیگران" آلخاندرو آمنابار به اوج خود رسید. آنجا که مادر و دو فرزند مرده اش در قالب ارواح سرگشته خانه ای،(به همراه تماشاگران فیلم) می پندارند که خود زنده اند و این اهالی زنده آن خانه هستند که مرده و به صورت روح نمایان می شوند.

البته این گونه اختلاط فضای واقعی با دنیای فراواقعی یا غیرواقعی در آثار اخیرتر دیوید لینچ مانند "شاهراه گمشده"، "جاده مالهالند" و "اینلند امپایر" وجوه فلسفی تر پیدا کرد. حکایت همان راهب بودایی که شبی در خواب دید به پروانه تبدیل شده است ولی از خواب که برخاست از خود پرسید: آیا این او بوده که در خواب تبدیل به پروانه شد یا پروانه در خوابش به او بدل شده بود!؟

 

این همان تمهیدی است که دهها سال مورد استفاده رسانه های جهان سلطه قرار گرفته و می گیرد. همان تمهیدی که دنیای واقعی را غیر واقعی و جهان دروغین را حقیقی جلوه می دهند و بشریت را در میانه حقیقت و دروغ سرگردان می سازند تا سود خویش ببرند.

در پروتکل پنجم از متن معروف به پروتکل های زعمای صهیون(مانیفست راهبردی حکومت جهانی صهیون) آمده است :

"...ما جوانان را در دریایی از افکار رویایی و غیرواقعی غرق می کنیم و آنها را براساس تئوری‏ها و اصولی که نادرست می دانیم، تربیت می کنیم تا بتوانیم‏ آنان را به فساد بکشانیم. و بدون آن که قواعد را از اساس عوض کنیم ، آنها را به تعبیر و تفسیرهای‏ متناقض تبدیل می سازیم ..."



:: موضوعات مرتبط: جنگ نرم با سلاح خوابگردها , ,
:: بازدید از این مطلب : 550
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()