نوشته شده توسط : حامد سیفی


جنگ نرم

به اعتقاد ویلیام داواتی جنگ روانی عبارت است از: «مجموع اقداماتی كه از طرف یك كشور به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و ملتهای دیگر در جهت مطلوب و با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی انجام می‌شود». طرفداران این نگرش اغلب بر این باورند كه تبلیغات جزء اصلی و اساسی جنگ روانی است نه همه آن.

جنگ روانی همچنین عبارت از مجموعه اقدامات تبلیغی ـ روانی یك كشور یا گروه به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و مردم در جهت مطلوب.

- اهداف جنگ روانی

در تدوین یک جریان خبری با استفاده از اصول جنگ روانی آنچه لازم است در ابتدا مورد توجه قرار گیرد اهداف جنگ روانی است. که  عبارتند از :

•    از بین بردن امید نزد مخاطبان، کشور و یا جناح مقابل

•    بی اعتمادی نسبت به رهبران کشور یا جناح مقابل

•    شكاف در بین جامعه مخاطب

این نوع جنگ، در واقع جنگ علیه عقل دشمن اعلام می‌شود و نه به منظور دربندكشیدن بدن او .

تبلیغات در واقع چیزی نیست جز اشاعه الگوهای مفهومی رفتار با استفاده از رسانه های گروهی با هدف قبولاندن این الگوها به مردم و برانگیختن اشخاص یا گروهها به عمل است

- مهمترین ابزارهای جنگ روانی

تلویزیونها:

    تلویزیونهای عادی

•    تلویزیونهای خبری

•    تلویزیونهای ویژه – منطقه ای

رادیوها:

جنگ نرم

•    رادیوهای عادی

•    رادیوهای ویژه

خبرگزاریها:

•    استفاده مستقیم

•    استفاده غیر مستقیم

مطبوعات:

    مطبوعات ملی

•    مطبوعات فراملی

سایتهای خبری:

•    سایتهای ویژه

•    پست الكترونیك

مهمترین مخاطبان جنگ روانی نیز عبارتند از:

•    مردم

•    احزاب

•    سیاستمداران

•    گروهها، سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی

•    دولتها

•    سازمانهای بین المللی

این نوع جنگ، در واقع جنگ علیه عقل دشمن اعلام می‌شود و نه به منظور دربندكشیدن بدن او

- راهبردهای اساسی جنگ روانی

طراحان جنگ روانی ، نبرد خود را بر تبلیغات استوار كرده‌اند . هدف آنها تاثیرگذاری بر عقاید افراد و یا جامعه موردنظر می‌باشد . امروزه در ادبیات جنگ روانی واژه تبلیغات معادل واژه پروپاگاندا قرار گرفته است. جنگ روانی از همه تاکتیکهایی كه یك عامل تبلیغاتی و یا یك پروپاگاندا  انجام می‌دهد، بهره می برد . این عوامل سعی می‌كنند افكار عمومی طرف مقابل را به تسخیر كشانده و از شیوه‌های تاکتیکی حداكثر استفاده را بنمایند . مدیران و طراحان خبری پیش از هر چیز ، باید مخاطب خود را به خوبی مورد شناسایی قرار داده و از طریق روشهای روانشناسی اجتماعی ، میزان تاثیری را كه هر یك از تاکتیکهای جنگ روانی می توانند ایفا كنند را پیدا نمایند . تاکتیکهای جنگ روانی بسیارند و متناسب با شرایط روز، در حال گسترش و رشد روز افزون هستند.

جنگ نرم

با توجه به اینکه اکنون همه چیز حول محور وسایل ارتباط جمعی و خصوصا بحث تبلیغات ارائه می شود، مصداقهای جنگ نرم می تواند در هر یک از این حیطه ها قرار گیرد. به نظر می رسد هر یک از ما در طی زندگی روزمره، دائما با پیامهای مشخصی مواجه هستیم که هر یک از آنها ممکن است بر ما تاثیر گذار باشند. بدون اینکه بدانیم و نسبت به این تاثیر آگاهی داشته باشیم. این جادوی قدرت تبلیغات است که به سختی می توان در برابر آن ایستادگی کرد.

تبلیغ چیست؟

در جامعه مدرن، تبلیغ به مکانیسم اصلی بازسازی افکار عمومی مربوط می شود.در گذشته بیشتر اوقات در رابطه با چرخه تجاری-بازرگانی از واژه تبلیغات و به عنوان مکانیسمی در جهت معرفی کالاها و خدمات تجاری استفاده می شد. اما امروزه اینطور به نظر می رسد که تبلیغات در اصل و واقعیت خود،تنها یک عملیات اطلاع رسانی بر محور بازرگانی و فروش یک کالا نیست بلکه به یک پروسه پیچیده تبدیل شده که به لحاظ فرهنگی و اجتماعی قابل بررسی است.

«تبلیغات در واقع چیزی نیست جز اشاعه الگوهای مفهومی رفتار با استفاده از رسانه های گروهی با هدف قبولاندن این الگوها به مردم و برانگیختن اشخاص یا گروهها به عمل است». کار تبلیغ تا حدودی شبیه کار تعلیم است. در این معنا که نتایج بدست آمده را می توان به سعی و نفوذ دیگری نسبت داد. اما غالبا طرز فکر اشخاص به این تلاش آگاهانه برای تغییر دادن، با سوء ظن می نگرد. به دو دلیل:

- بیشتر مردم فکر می کنند با عمل تبلیغ به نحوی به حقوقشان به عنوان شهروند آزاد در کشف حقیقت تجاوز می شود.

- و به این دلیل است که، غالبا منشاء و منبع تبلیغ در پرده ابهام قرار دارد.

طراحان جنگ روانی ، نبرد خود را بر تبلیغات استوار كرده‌اند . هدف آنها تاثیرگذاری بر عقاید افراد و یا جامعه موردنظر می‌باشد

لذا محتوای تبلیغات غالبا در مظان تردید است و به نظر می رسد حقیقت و دروغ را توامان به همراه دارد. با کمک فن تحلیل محتوای تبلیغات می توان میزان اثرگذار محتوای تبلیغ را معلوم کرد. باید توجه داشت که پیشداوریهای موجود در سطح جامعه همواره تعبیر و تفسیر تبلیغ را در هر مورد خاص مخدوش می کند.

تبلیغ وسیله ای است که هم دوست و هم دشمن از آن استفاده می کند. دردست دوست، وسیله ای است ارشادی و در دست دشمن وسیله ای است گمراه کننده. به این ترتیب است که امروز شاهد آن هستیم که انواع فیلم ها و برنامه های تلویزیونی پشت سر هم تولید می شوند و در دسترس ما قرار می گیرند و ظاهرا ابزارهایی برای تفریح محسوب می شوند اما در باطن واقعیت چیز دیگری است.

همانطور که در مقالات قبل در رابطه با محتوای انیمیشن های هالیوودی ذکر شد و مشخص شد که اغلب این کارتونها که برای کودکان ما ساخته می شوند، سرشار از پیامهای رمز داری هستند که محتوای اصلی آنها مبنی بر تفکرات صهیونیستی است. وقتی از انبوه رمزهای موجود در این نوع برنامه ها رمز گشایی می شود، تا حد زیادی مشخص است که چنین محصولاتی با اهداف دراز مدت و با پیش فرض های عمیق ذهن سازندگان آنها، ساخته می شوند و در معرض دید مخاطبان قرار می گیرند.

...و این تنها قسمت اندکی از تدارکات جنگ نرم است که به این صورت نمود پیدا می کند و مطمئنا ابعاد وسیعی از این جنگ بزرگ هنوز کشف نشده است.

اگر دنیای اطرافمان را بهتر ببینیم و نسبت به مختصات آن به دنبال کسب آگاهی باشیم، تا حدی می توانیم به رویارویی با چنین جریاناتی امیدوار باشیم.



:: موضوعات مرتبط: منشاء و ماهیت جنگ نرم , ,
:: بازدید از این مطلب : 833
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد سیفی

 

حاجيان/ اين ادعا که برترين ابزار در دنياي امروز، رسانه ها هستند يک ادعاي واهي نيست، بلکه واقعيتي انکار ناپذيراست که در شرايط امروز کشورهاي غربي به درستي ميزان اثربخشي آن را شناخته اند و از اين قدرت نرم براي پيشبرد اهداف خود بهره برداري زيادي کرده اند.

امروز به وضوح مي توان ديد که کشورهاي غربي با قدرت رسانه اي خود اسلام و کشورهاي اسلامي را هدف خود قرار داده اند و اين وضعيت رسالت سنگيني را بر دوش رسانه هاي کشورهاي اسلامي قرار مي دهد. اين که در حال حاضر رسانه هاي کشورهاي اسلامي براي مقابله با سلطه رسانه اي غرب چه وظيفه اي دارند موضوع صحبت ما با چند تن از فعالان رسانه هاي خارجي حاضر در نمايشگاه هفدهم مطبوعات است.با حفيظ الله رجبي خبرنگار بخش انگليسي صداي افغان، در هفدهمين نمايشگاه مطبوعات به گفتگو نشستيم. او ديدگاه خود را در مورد سلطه رسانه هاي غرب و اهميت اتحاد رسانه اي در کشورهاي اسلامي اين گونه عنوان مي کند: «امروز در شرايطي به سر مي بريم که رسانه هاي غربي نبض اخباررا دراختياردارند ومتاسفانه ازآن سوي کره خاکي دين و زندگي ما راهدف گرفته اند. بنابراين نفاق بين کشورهاي اسلامي و بي توجهي به عقلانيت رسانه اي غرب يقيناهمه چيز مارا زير سوال مي برد.

اين خبرنگار افغان با تاکيد بر اين که رسانه هاي کشورهاي اسلامي بايد از نظر امکانات و تجهيزات به علم روز مجهز شوند، تصريح مي کند: امروز عرصه جنگ نرم است و در اين عرصه دنياي اسلام هدف قرار گرفته و اين يک چالش بزرگ براي ما محسوب مي شود.

چهره هايي که امروز رسانه هاي وابسته غربي از ايران، افغانستان، سوريه و لبنان و ديگر کشورهاي اسلامي براي دنيا به تصوير مي کشند يک چهره کاملا منفي است و براي خروج از اين وضعيت، رسانه هاي کشورهاي اسلامي رسالت سنگيني را برعهده دارند.

به عقيده وي يکي از تاکتيکهاي غرب اختلاف افکني است به طوري که امروزغربي ها با تفرقه افکني دربين کشورهاي اسلامي مناقشاتي را ايجاد مي کنند و به نفع خود از آن بهره برداري مي کنند.اين روزنامه نگار افغان با اشاره به مسئله فلسطين مي گويد: متاسفانه انحراف سياست مداران برخي کشورهاي اسلامي باعث شده است که آن ها حتي در برابر نسل کشي اي که در فلسطين اتفاق مي افتد هيچ واکنشي از خود نشان ندهند و اين نشان دهنده ضعف و جهالت آنهاست چرا که نبايد اين واقعيت را از نظر دور داشته باشند که اگر فلسطين آسيب ببيند بقيه کشورهاي اسلامي نيز آسيب خواهند ديد.وي بر اين نکته تاکيد مي کند که رسانه هاي کشورهاي اسلامي بايد تمرکز خود را بر روي مسائل مشترک بين کشورهاي اسلامي قرار دهند چرا که اسلام يک قانون قوي است که ما را به يکديگر متصل مي کند.

بنابر اين همه دست اندرکاران رسانه اي در کشورهاي اسلامي بايد به جايي برسند که در اقصي نقاط دنيا به يک شکل فعاليت کنند و تنها دغدغه آن ها حفظ اسلام و دفاع از ارزش هاي اسلامي باشد.

وصال تقي بيک لي خبرنگار روزنامه «هفته ايچي» از جمهوري آذربايجان تنها راه مبارزه با سلطه رسانه هاي غرب را در تقويت تعاملات کشورهاي اسلامي مي داند.

به عقيده اين فعال رسانه اي، با توجه به اين که در هفدهمين نمايشگاه بين المللي مطبوعات کشورهاي عضو اکو نيز حضور دارند بايد از هم اکنون پيشنهاد تشکيل يک سازمان مطبوعاتي را مطرح کرد و چنانچه اين اتحاديه رسانه اي کشورهاي عضو اکو شکل گرفت به نحوي آن را به سازمان کنفرانس اسلامي و کشورهاي عضو اين سازمان مرتبط ساخت، زيرا سازمان کنفرانس اسلامي در سازمان ملل نماينده دارد. بنابراين اگر اين تشکل ايجاد شود ما مي توانيم مواضع رسانه اي خود رادر سازمان ملل مطرح و دنبال کنيم.

خضرماجد، مدير غرفه لبنان، حفظ وحدت عمومي، اتحاد، آماده کردن مردم و افکار عمومي را مهمترين وظيفه رسانه هاي ديداري و شنيداري در مقابله با سلطه رسانه اي غرب عنوان مي کند.

به گفته وي رسانه هاي غربي در حال حاضر مباحث عقلاني و ارزشهاي ديني را هدف قرار داده اند و البته نبايد اين نکته را از نظردورداشت که آن ها تنها به منافع سياست مداران خود فکر مي کنند و در واقع جيره خوار سياست مداران خود هستند.

وي تصريح مي کند: امروز وقتي مي بينيم که سياست مداران غربي با ارقام نجومي بر روي ذهن ها سرمايه گذاري مي کنند بنابراين نبايد در مقابل اين مسئله بي تفاوت باشيم و دست روي دست بگذاريم.

وي ايران، سوريه و لبنان را ازجمله کشورهايي عنوان مي کند که امروز موج عظيمي از هجمه هاي تبليغاتي غرب بر عليه اين کشورها شکل گرفته است.

وي مي گويد: امروز اين رسانه ها هستند که بايد پشت صحنه اين جريانات را به افکار عمومي نشان دهند.

اين روزنامه نگار لبناني، اتحاد و همبستگي رسانه هاي کشورهاي اسلامي را در ايجاد رسانه هاي قدرتمند که حفظ اشتراکات کشورهاي اسلامي را مهمترين هدف خود قرار دهد و در اقصي نقاط دنيا آنها را ترويج کند، بهترين ابزار براي مقابله با اين هجمه مي داند.

وي در نهايت به اين مسئله اشاره مي کند که کشورهاي اسلامي بايد بتوانند با تقويت رسانه هاي خود موازنه قدرت در نظام بين الملل را که معطوف به کشورهاي سلطه گرغرب است برهم بزنند. نکته‌اي که همه رسانه هاي حاضر در نمايشگاه به آن معتقدند اين است که بايد از ظرفيت‌هاي جمهوري اسلامي براي مقابله با جنگ نرم دشمن استفاده شود که نکته مهم در اين موضوع اعتقاد جدي‌تر رسانه‌ها و مسوولان جمهوري اسلامي به اين مسئله است.

 



:: موضوعات مرتبط: یاری رسانه‌هاي ايراني در جنگ نرم , ,
:: بازدید از این مطلب : 473
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد سیفی

پیشینه تاریخی

به نظر می رسد جنگ نرم و مفاهیم همسان از قبیل عملیات روانی، جنگ روانی، قدرت نرم، جنگ سفید و... قدمتی به اندازه حیات بشری دارد. نوع نگاه، زوایه دید، ارتباطات چهره به چهره و غیر کلامی ساده ترین والبته قدیمی ترین روش های عملیات روانی و جنگ نرم است. برخی، قدیمی ترین روایت پیرامون جنگ نرم را به نبرد کیدئون با ماد نسبت می دهند که در این جنگ، سپاهیان کیدئون با افزایش چندین برابری مشعل های لشکریان، باعث فریب و ترس مادها شدند و در نتیجه بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یافتند.

با این وجود «جنگ نرم» با مختصات تئوریک و پراتیک جدید خود بعد از شروع جنگ سرد Cold War و در اوج آن یعنی در دهه 1970 با مشارکت اساتید برجسته علوم سیاسی و علوم ارتباطات از جمله جوزف نای، هارولد لاسول، جان کالینز، اعضای برجسته آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) Central Intelligence Agency (CIA و فرماندهان ارشد پنتاگون با تاسیس مرکزی تحت عنوان «کمیته خطر جاری» طراحی ، تدوین وعملیاتی شد که مهمترین هدف آن بمباران تبلیغاتی علیه بلوک شرق و به ویژه شوروی بود که ظاهراً بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این کمیته به «کمیته صلح جاری» تغییر کرده و همچنان فعال است و کانون تهاجمات روانی آن جهان اسلام و به ویژه جمهوری اسلامی ایران و هواداران منطقه ای آن از جمله حزب اله، حماس و کشورهای دوست ایران می باشد.

کشور ما به دلیل برخورداری از فرهنگ و تمدن کهن ایرانی- اسلامی، اصالت نژادی، وسعت سرزمین، کمیت و کیفیت جمعیت، امکانات نظامی، اقتدار سیاسی، نفوذ منطقه ای و بین المللی، منابع طبیعی، سرمایه اجتماعی، درایت وتوانمندی رهبران فرهنگی وسیاسی، یکپارچگی انسجام ملی و مهمتر از همه تمسک به فرهنگ و مکتب اهل بیت علیهم السلام و التزام به نظریه ولایت فقیه الگویی مترقی و متعالی برای کشورهای اسلامی و عامل مهمی در بیداری و خیزش ملت های اسلامی منطقه است. بنابراین غرب و در راس آن ایالات متحده کانون حملات نرم و براندازانه خود را متوجه ایران اسلامی کرده اند و در کنار تحمیل 8 سال جنگ تحمیلی، کودتاهای گوناگون، حمایت از گروه های ضد انقلابی و ایجاد اغتشاش در کشور، از انواع متدهای جنگ نرم در حوزه های گوناگونی از جمله سینما، تئاتر، رمان و ادبیات داستانی، شعر، رسانه های دیجیتالی، گروه های مجازی و حقیقی، معنویت های ساختگی و عرفان های دروغین و... بهره برده اند که در مجال خود به تفصیل به این عرصه ها خواهیم پرداخت.

تاکتیک های جنگ نرم

1) برچسب زدن

بر اساس این تاکتیک، رسانه ها، واژه های مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل کرده و آنها را به آحاد یا نهادهای مختلف نسبت می دهند. گاهی هدف از این عملکرد، آن است که ایده، فکر یا گروهی محکوم شوند، برای آنکه استدلالی در محکومیت آنها آورده شود.(4)

به عنوان مثال ، رسانه های کشورهای غربی با منفی سازی مفهوم «بنیادگرایی» Fundamentalism و اطلاق آن به کشورهای اسلامی ، سعی دارند چهره منفی ای از این کشورها در اذهان عمومی مخاطبین خود القاء و ایجاد کنند.

برچسب زنی یا اسم گذاری (برچسب به یک فکر و یا عقیده زدن) برای تحریک به رد فکری و اندیشه ای بدون بررسی شواهد مورد استفاده قرار گیرد.(5)

به عنوان مثال غربی ها به مقاومت مشروع مردم مظلوم فلسطین و لبنان، برچسب تروریسم می زنند و حملات ایران از این مبارزین را حمایت از تروریسم می نامند و با تبلیغات رسانه ای افکارعمومی را دستکاری می کنند.

2) تلطیف و تنویر

از تلطیف و تنویر (مرتبط ساختن چیزی با کلمه ای پر فضیلت) استفاده می شود تا چیزی را بدون بررسی شواهد بپذیریم و تصدیق کنیم.(6)

رسانه های ارتباط جمعی از سویی مفهوم «حقوق بشر و آزادی» را پر فضیلت جلوه داده و از سوی دیگر غرب را مهد‌ آزادی و مدافع حقوق بشر قلمداد می کنند در حالیکه بیشترین نقص حقوق بشر و آزادی در این کشورها صورت می گیرد.

3) انتقال

انتقال یعنی اینکه اقتدار، حرمت و منزلت امری مورد احترام به چیزی دیگر برای قابل قبول تر کردن آن منتقل شود.

استفاده از نمادهای مذهبی و یا ملی و انتساب به اشخاص و جریان هایی که مورد احترام توده های عمومی مردم هستند تاکتیک انتقال نامیده می شود.

در این تاکتیک از ابزارهای گوناگون از جمله طنز، کایکاتور، داستان کوتاه، شعر و موسیقی و... استفاده می شود.

4) تصدیق

تصدیق یعنی اینکه شخصی که مورد احترام یا منفور است بگوید فکر، برنامه یا محصول یا شخص معینی خوب یا بد است. تصدیق فنی رایج در تبلیغ، مبارزات سیاسی و انتخاباتی است.(7)

حمایت اشخاص معروف (سیاستمداران، هنرمندان، ورزشکاران، دانشمندان و...) و گروههای فرهنگی، سیاسی واجتماعی از فردی یا جریانی تصدیق نامیده می شود.

5) شایعه

شایعه در فضایی تولید می شود که امکان دسترسی به اخبار و اطلاعات موثق امکان پذیر نباشد. به عبارتی شایعه در جایی ایجاد می شود که خبر نباشد و یا خبر از منابع موثق منتشر نگردد. شایعه انتقال شفاهی پیامی است که برای برانگیختن باور مخاطبان و همچنین تاثیر در روحیه آنان ایجاد می شود. مطالب کلی شایعه باید حول محورهای اساسی و مهمی باشد که مخاطب نسبت به آن حساسیت بالایی دارد.

هر شایعه در برگیرنده بخش قابل توجهی از واقعیت می تواند باشد (تاکتیک تسطیح در شایعه سازی) ولی ضریب نفوذ آن بستگی به درجه ابهام و اهمیت آن دارد. در واقع هرچقدر شایعه پیرامون مسائل «مبهم» و «مهم» باشد همان مقدار ضریب نفوذ آن افزایش می یابد.

با توجه به موضوع و جامعه هدف، شایعات گوناگونی تولید می شوند که عبارتند از شایعات تفرقه افکن، هراس آور، امید بخش، آتشین، خزنده، دلفینی یا غواصی(که به تناسب زمان تولید و بعد از تاثیر گذاری برای مدتی خاموش و دوباره با ایجاد زمینه های ذهنی لازم در جامعه، ایجاد می شود)

در شایعه سازی از تاکتیک های گوناگون از جمله تسطیح، همانند سازی، برجسته سازی (بزرگنمایی) و... نیز استفاده می شود.

6) کلی گویی

«محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانه های غربی مصادره و در جامعه منتشر می شود، مورد کنکاش قرار نمی گیرد. تولیدات رسانه های غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملو از مفاهیمی مانند جهانی شدن، دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و... است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف و توجیه مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینه ای مشخص بکار گرفته می شوند» (8)

در واقع کلی گویی عبارت است از ایجاد ارتباط نظر و عملی خاص با مفهومی ویژه تا مخاطب بدون بررسی دلایل، شواهد و قرائن، آن نظر و عمل را بپذیرد.

تاکتیک کلی گویی، تاکتیکی است که سعی می شود ذهن مخاطب متوجه حواشی و شاخ و برگ نشده و در رابطه با هسته مرکزی پیام، حساسیت نداشته و آن را بدون بررسی و کنکاش بپذیرد که به همین دلیل برخی این تاکتیک را «بی حس سازی مغزی» نیز می نامند.

در بیانیه هایی که توسط دستگاه دیپلماسی کشورهای غربی منتشر می شود از این تاکتیک استفاده می کنند که ضمن کلی گویی به مقاصد و اهداف خود نایل شوند.

7) دروغ بزرگ

این تاکتیک قدیمی که هنوز هم مورد استفاده فراوان است، عمدتاً برای مرعوب کردن و فریب ذهن حریف مورد استفاده قرار می گیرد. بدین معنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد، بیان می کنند و مدام بر «طبل تکرار» می کوبند تا ذهن مخاطب آن را جذب کند. معروفترین استفاده این تاکتیک در زمان آدولف هیتلر و توسط رئیس دستگاه تبلیغاتی نازی ها، گوبلز بوده است. گوبلز می گوید: «دروغ هرچه بزرگتر باشد، باور‌ آن برای مردم راحت تر است». (9)

در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری اخیر شایع شد که مبلغی حدود 18 میلیارد دلار از کشور خارج و به شکلی(مضحک!) به یکی از کشورهای همسایه وارد شده است. این دروغ به قدری بزرگ بود که برخی آن را باور کردند(!) در حالیکه میزان درآمد سالیانه کشور از 90 میلیارد دلار کمتر است و این حجم مالی یعنی چیزی حدود 20 درصد درآمد کشور. این دروغ بزرگ که توسط رسانه ای ضد انقلاب ماساژ می شد عده ای را به تردید و در مواردی به پذیرش آن وادا شته بود.

8) پاره حقیقت گویی

گاهی خبر یا سخنی مطرح می شود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد. این رویه رایج رسانه هاست که معمولاً متناسب با جایگاه و جناح سیاسی که به آن متمایل هستند، بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمی کنند. خبر هنگامی کامل است که عناصر خبری در آن، به شکل کلی مطرح شوند. اما چنانچه یکی از عناصر خبری شش گانه (که، کجا، کی، چرا، چه، چگونه) در خبر بیان نشود، خبر ناقص است.

در تاکتیک «پاره حقیقت گویی» حذف یکی از عناصر به عمد صورت می گیرد و بیشتر اوقات عنصر «چرا» حذف می شود.

نوع تیترها و محتوای روزنامه ها و رسانه ها در مواقع سخنرانی مقامات عالی نظام نشانگر بهره گیری از این تاکتیک است.

9) انسانیت زدایی و اهریمن سازی

یکی از موثرترین شیوه های توجیه حمله به دشمن به هنگام جنگ (نرم و یا سخت)، «انسانیت زدایی» است. چه اینکه وقتی حریف از مرتبه انسانی خویش تنزیل یافت و در قامت اهریمنی در ذهن مخاطب ظاهر شد، می توان اقدامات خشونت آمیز علیه این دیو و اهریمن را توجیه کرد.

در این تاکتیک با استفاده از برچسب زنی صفات منفی به حریف از جمله دزد، قاتل، دروغگو و... به توجیه حملات و تهاجمات علیه رقیب می پردازند.

قبل از حمله آمریکا به افغانستان و عراق ، رسانه های ایالات متحده با استفاده از اخبار و القاب گوناگونی تصویری مملو از رفتارهای تروریستی ، وحشی گرانه و ضد انسانی از طالبان و صدام در ذهن مخاطبان خویش القا می کردند به گونه ای که تروریست و صدام مترادف قلمداد می شد.

10) ارائه پیشگویی های فاجعه آمیز

در این تاکتیک با استفاده از آمارهای ساختگی و سایر شیوه های جنگ روانی (از جمله کلی گویی، پاره حقیقت گویی، اهریمن سازی و...) به ارائه پیشگویی های مصیبت بار می پردازند که بتوانند حساسیت مخاطب را نسبت به آن افزایش داده و بر اساس میل و هدف خویش افکار وی را هدایت نمایند.

از این تاکتیک در تبلیغات انتخاباتی استفاده می شود که نمونه های بسیاری از آن را می توان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری بر شمرد.

ارائه اخبار و آمارهای آلوده به دروغ از وضعیت سیاسی، اقتصادی کشور و فاجعه آمیز بودن آینده کشور در صورت تداوم وضع موجود، ذیل این تاکتیک تعریف می شود که شعار «تغییر» نیز در این رابطه از سوی یکی از نامزدها پیگیری می شد.

11) قطره چکانی

در تاکتیک قطره چکانی، اطلاعات و اخبار در زمان های گوناگون و به تعداد بسیار کم و به صورتی سریالی ولی نا منظم در اختیار مخاطب قرار می گیرد تا مخاطب نسبت به پیام مربوطه حساس شده و در طول یک بازه زمانی آن را پذیرا باشد.

12) حذف (سانسور)

در این تاکتیک سعی می شود فضایی مناسب برای سایر تاکتیک های جنگ نرم به ویژه شایعه خلق شود تا زمینه نفوذ آن افزایش یابد. در این تاکتیک با حذف بخشی از خبر و نشر بخشی دیگر به ایجاد سوال و مهمتر از آن ابهام می پردازند و بدین ترتیب زمینه تولید شایعات گوناگون خلق می شود.

13) جاذبه های جنسی

استفاده از نمادهای اروتیکال از تاکتیک های مهم مورد استفاده رسانه های غربی است به طوری که می توان گفت اکثر قریب به اتفاق برنامه های رسانه های غربی از این جاذبه در جهت جذب مخاطبان خویش به ویژه جوانان که فعالترین بخش جامعه هستند، بهره می گیرند. به طوری که در شرایطی فعلی «مانکن ها» از جمله افراد پردرآمد در غرب محسوب می شوند که در تبلیغات و آگهی های تجاری از آن ها بهره می گیرند.

استفاده از گویندگان خبری با ظاهری اروتیکال از جمله مصادیق این تاکتیک تلقی می شود که ضمن جذب مخاطب، موجب ارتقاء سطح اثرپذیری پیام و غفلت از هسته مرکزی و ادبیات آن می شود.

14) ماساژ پیام

در ماساژ پیام، از انواع تاکتیک های گوناگون (حذف، کلی گویی، پاره حقیقت گویی، زمان بندی، قطره چکانی و...) جنگ نرم استفاده می شود تا پیام بر اساس اهداف تعیین شده شکل گرفته و بتواند تصویر مورد انتظار را در ذهن مخاطب ایجاد کند. در واقع در این متد ، پیام با انواع تاکتیک ها ماساژ داده می شود که از آن مفهوم و مقصودی خاص برآید.

15) ایجاد تفرقه و تضاد

ازجمله اموری که در فرآیند جنگ نرم مورد توجه واقع می شود، تضعیف از طریق تزریق تفرقه در جامعه هواداران و حامیان حریف است. ایجاد و القاء وجود تضاد و تفرقه در جبهه رقیب باعث عدم انسجام و یکپارچگی شده و رقیب را مشغول مشکلات درونی جامعه حامیان خود می کند و از این طریق از اقتدار و انرژی آن کاسته و قدرتش فرسوده شود.

ایجاد تفرقه و تضاد موجب ایجاد «گسست» شده و در جامعه ای که به لحاظ طبیعی این گسست ها وجود داشته باشند ، تقویت می شوند؛ از قبیل گسست قومیت ، مذهب، دین، جنسیت، زبان، نژاد و... .

مهمترین هدف این تاکتیک، ایجاد گسست بین مردم و نظام سیاسی است که باعث تزلزل و تنزل اعتماد عمومی مردم و مقبولیت و پذیرش رژیم سیاسی می شود.

این تاکتیک به شدت مورد توجه بنگاه های خبرپراکنی و استکبار جهانی در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران است و در چند ماهه اخیر بر شدت بهره گیری از آن افزوده اند.

16) ترور شخصیت

در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت ، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانی که نمی توان و یا نباید فردی مورد ترور فیزیکی قرار گیرد با استفاده از نظام رسانه ای و انواع تاکتیک ها از جمله بزرگ نمایی، انسانیت زدایی و اهریمن سازی، پاره حقیقت گویی و... وی را ترور شخصیت می کنند و از این طریق باعث افزایش نفرت عمومی و کاهش محبوبیت وی می شوند.

دشمنان انقلاب و نظام اسلامی با استفاده از این تاکتیک و بهره گیری از ابزار طنز، کاریکاتور، شعر، کلیپ های کوتاه و... که عموماً از طریق اینترنت و تلفن همراه ، پخش می شود به ترور شخصیت برخی افراد سیاسی و فرهنگی موجه و معتبر در نزد مردم می پردازند.

17) تکرار

برای زنده نگه داشتن اثر یک پیام با تکرار زمان بندی شده، سعی می کنند این موضوع تا زمانی که مورد نیاز هست زنده بماند. در این روش با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند.(11)

تکرار از لحاظ روان شناسی در تشکیل «عادت» بسیار مفید است به ویژه اگر با دقت توام باشد. بدون تکرار، تثبیت و تقویت دقیق تر، «عادت» میسر نخواهد شد. روش تکرار از قواعد خاصی پیروی می کند زیرا فاصله های تکرار، نباید چنان دراز باشد که سبب محو شدن آثار قبلی شود و نه چندان کوتاه باشد که ملال انگیز و خسته کننده شود.(12)

به عبارت دیگر، تکرار مثل ضربه های پیاپی چکش است که سرانجام میخ را می کوبد و به داخل می راند. بنابراین فرستنده پیام امیدوار است که این شکلی از ضربه زدن مداوم، باعث دریافت نکات پیام شود.

القاء «دروغ بزرگ» تقلب در انتخابات و تکرار آن ذیل این تاکتیک تعریف و توجیه می شود. هزاران سایت اینترنتی همزمان با دهها شبکه تلویزیونی غربی ، با «تکرار» «دروغ بزرگ، تقلب در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم ، سعی در مخدوش کردن ذهنیت عمومی جامعه ایرانیان و تضعیف اعتماد ملی داشتند.

18) توسل به ترس و ایجاد رعب

در این تاکتیک از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای دشمن، به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده می شود. متخصصان جنگ نرم، ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنین القاء می کنند که خطرات و صدمه های احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان ممکن کرده است و از این طریق، آینده ای مبهم و توام با مشکلات و مصائب برای افراد ترسیم می کنند.(13)

در مواردی از تاکتیک توسل به ترس، برای انسجام و وحدت جبهه خودی در مقابل یک تهدید یا دشمن خارجی استفاده می شود.

پیش از حمله ایالات متحده به عراق در مارس 2003 رسانه های آمریکایی تلاش تبلیغاتی گسترده ای انجام دادند که عراق به تولید جنگ افزارهای هسته ای می پردازد و حامی تروریسم است و با این شیوه سعی کردند تا افکار عمومی از رژیم سیاسی عراق و صدام حسین- که انسانیت زدایی شده بود- احساس ترس کند و برای حمله آمریکا توجیه سازی شود.

از طرفی دیگر به شهروندان عراقی چنین القاء می شد که آمریکا دنبال تغییر رژیم سیاسی عراق - که حامی تروریسم است- بوده و به دنبال ایجاد فضای آزاد در جامعه عراق هست و خواهان تحقق دموکراسی برای آنان بوده و این جنگ مورد حمایت سایر کشورها و نیز سازمان ملل است.

از سوی دیگر دستگاه تبلیغات روانی آمریکا به نیروهای عراقی هشدار داده بود که با بزرگترین و مخربترین تسلیحات نظامی جهان مورد هجوم قرار خواهند گرفت ، بنابراین به سود آنها خواهد بود که تسلیم نیروهای متحد گشته و کشورشان از شر صدام حسین رها شود. در حالی که عراق بعد از چند سال از سقوط صدام، هنوز درگیر بحران اختلافات داخلی است و مرکز پرورش تروریسم در منطقه شده است.

19) مبالغه

مبالغه یکی از روشهایی است که با اغراق کردن و بزرگ نمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان جنگ روانی، از این فن در مواقع و وقایع خاص استفاده می کنند.

غربی ها همواره با انعکاس مبالغه آمیز دستاوردهای تکنولوژیک خود و اغراق در ناکامی های کشورهای جهان اسلام سعی در تضعیف روحیه مسلمانان در تقابل با تمدن غربی دارند.

20) مغالطه

مغالطه شامل گزینش و استفاده از اظهارات درست یا نادرست، مشروح یا مغشوش و منطقی یا غیرمنطقی است، به این منظور که بهترین یا بدترین مورد ممکن را برای یک فکر، برنامه ، شخص یا محصول ارائه داد.

متخصصین جنگ نرم، مغالطه را با «تحریف» یکسان می دانند. این روش ، انتخاب استدلال ها یا شواهدی است که یک نظر را تایید می کند و چشم پوشی از استدلال ها یا شواهدی که آن نظر را تائید نمی کند.



:: موضوعات مرتبط: جنگ نرم , ,
:: بازدید از این مطلب : 502
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد سیفی

امروزه با  پيشرفت در زمينه هاي فن آوري  رسانه اي  و بكار گيري آنها  فرصتها و توانمنديها ي زيادي براي دولتها و حكومتها در عرصه هاي فعاليتهاي سياسي و فرهنگي و تجاري  اقتصادي داخلي و خارجي فراهم آورده است،.از جمله موضوعاتي كه هم اكنون به شكل آشكار و پنهان در گستره جهاني و سطح منطقه اي مطرح است  و ادامه دارد، استفاده از قدرت نرم، ديپلماسي فرهنگي  در عرصه جنگ نرم  به منظورحذف و تغيير ارزشها ، باورها و اعتقادات،  مردم ساير كشورها  و دولت ها و حكومت هاي مورد نظر از سوي نظام سلطه غرب بوده ، به همين منظور فرهنگ و رسانه ها محور و خط مقدم جنگ نرم قرار دارد.

 جنگ نرم براي ايجاد تغيير در ساختار سياسي و فرهنگي حكومتها و ملتها بكار مي رود ،كه در آن از سلاحهاي نظامي متعارف و غير متعارف و گشتار فيزيكي انسانها خبري نيست بلكه بيشتر  جنبه رسانه اي و نرم افزاري داشته گرچه در انتها همان اهداف جنگ سخت و نظامي دنبال مي شود، كه تفكر و انديشه جامعه  را  مورد هدف قرار مي دهد. جنگ رواني، جنگ سفيد، جنگ رسانه اي، عمليات رواني، براندازي نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملي، انقلاب رنگي اشكال جنگ نرم است. . زیربنای فكری آن اولین بار توسط جوزف نای به شكلی علمی مطرح شد. مهم‌ترین حوزه‌ی اعمال و تأثیرگذاری قدرت نرم بر طرف مقابل، حوزه‌ی رسانه است.


جوزف نای کیست؟

جوزف نای یکی از برجسته‌تری پژوهشگران روابط بین‌الملل است. وی در دانشکده حکومتداری کندی در دانشگاه هاروارد به عنوان استاد تمام وقت فعالیت کرده است.آثار منتشره وي ، مجموعه قدرت در عرصه عصر، قدرت نرم ابزار موفقيت در اقتصاد سياسي، را متوان نام برد ، جوزف ناي يكي از مشاوران برجسته رئيس جمهور آمريكا فعاليت داشته است.

     جوزف نای تئوریسین جنگ نرم و دیپلماسی عمومی در تاریخ 20 ژوئن 2010 در جلسه شورای فرهنگی انگلیس با عنوان «قدرت نرم و دیپلماسی عمومی در قرن 21» سخنانی را ایراد کرده که بخشی از آن را به کاربردهای جنگ نرم در جمهوری اسلامی ایران پرداخته است.

در این مراسم جوزف نای "لرد کاربت" (Lord Corbett) از نمایندگان شورای فرهنگی انگلیس از نای می‌پرسد که « من به ایران علاقمندم، این کشور یک تئوکراسی به تمام معناست،. این کشور جمعیت جوانی دارد که از تحصیل کرده‌ترین مردم جهان نیز به شمار می‌روند و تشنه آزادی هستند. قدرت نرم چگونه بر این ایرانیان جوان که می‌خواهند به این وضعیت پایان بخشند و خواهان تغییرات دموکراتیک هستند، می‌تواند تأثیر گذار باشد؟

نای که استاد دانشکده حکومت‌داری در دانشگاه هاروارد است در پاسخ به این سؤال می‌گوید: من با هرگونه استفاده نابجای غرب از قدرت سخت علیه ایران مخالفم. اگر غرب از قدرت سخت علیه حکومت ایران استفاده کند نسل جوان ایرانی را از مسیر کنونی منحرف ساخته و به سمت حکومت می کشاند. در حال حاضر تغییرات فرهنگی و اجتماعی داخل ایران برای دراز مدت، در جهت صحیح در حال حرکت است. اگر روند تحولات کنونی در ایران ادامه پیدا کند نظام دینی برای حفظ اعتبار خود روز به روز با دشواری‌های بیشتری مواجه خواهد شد و بیش از پیش مجبور به استفاده از زور خواهد بودجوزف نای یادآور می‌شود: من بر این باورم که اگر تغییرات فرهنگی و اجتماعی مطلوب غرب در ایران اتفاق بیفتد در نهایت، این رژیم تغییر خواهد کرد.

بنابراین اگر مرتکب اشتباه شویم  و با اقدامات سخت خود این نسل جوان را به واکنشی علیه حمله نظامی غرب واداریم ، در واقع آنها را به آغوش رژیم باز گردانده ایم و مانع تحقق منافع بلند مدت خود و نیز منافع این مردم جوان ایرانی خواهیم شددر فرهنگ نظام سلطه كه عموما فرهنگ مصرفي  بر مبناي اومانيستي و انسان مداري است ، بشدت از تمام نمادها و ابزارهاي خبر رساني مدرن مانند ماهواره ، اينترنت و بنگاه هاي رسانه اي بهره مي گيرد، ايجاد انقلاب هاي مخملين و رنگين ، ايجاد بحران هاي اجتماعي و سياسي ، و ترغيب  مردم كشور يا سرزميني ديگر به گسترش اعتراضات وآشوب ها اجتماعي ، مي تواند نتجيه كار كرد ديپلماسي فرهنگي مبتني بر قدرت نرم باشد .

تاكتيك‌هاي جنگ نرم

1) برچسب زدن
بر اساس اين تاكتيك، رسانه ها، واژه هاي مختلف را به صفات مثبت و منفي تبديل كرده و آنها را به آحاد يا نهادهاي مختلف نسبت مي دهند. گاهي هدف از اين عملكرد، آن است كه ايده، فكر يا گروهي محكوم شوند، براي آنكه استدلالي در محكوميت آنها آورده شود.

به عنوان مثال ، رسانه هاي كشورهاي غربي با منفي سازي مفهوم "بنيادگرايي " و اطلاق آن به كشورهاي اسلامي ، سعي دارند چهره منفي اي از اين كشورها در اذهان عمومي مخاطبين خود القاء و ايجاد كنند.

برچسب زني يا اسم گذاري (برچسب به يك فكر و يا عقيده زدن) براي تحريك به رد فكري و انديشه اي بدون بررسي شواهد مورد استفاده قرار گيرد.

به عنوان مثال غربي ها به مقاومت مشروع مردم مظلوم فلسطين و لبنان، برچسب تروريسم مي زنند و حملات ايران از اين مبارزين را حمايت از تروريسم مي نامند و با تبليغات رسانه اي افكارعمومي را دستكاري مي كنند.

2) تلطيف و تنوير

از تلطيف و تنوير (مرتبط ساختن چيزي با كلمه اي پر فضيلت) استفاده مي شود تا چيزي را بدون بررسي شواهد بپذيريم و تصديق كنيم.

رسانه هاي ارتباط جمعي از سويي مفهوم "حقوق بشر و آزادي " را پر فضيلت جلوه داده و از سوي ديگر غرب را مهد‌ آزادي و مدافع حقوق بشر قلمداد مي كنند در حاليكه بيشترين نقص حقوق بشر و آزادي در اين كشورها صورت مي گيرد.

3) انتقال

انتقال يعني اينكه اقتدار، حرمت و منزلت امري مورد احترام به چيزي ديگر براي قابل قبول تر كردن آن منتقل شود.

استفاده از نمادهاي مذهبي و يا ملي و انتساب به اشخاص و جريان هايي كه مورد احترام توده هاي عمومي مردم هستند تاكتيك انتقال ناميده مي شود.
در اين تاكتيك از ابزارهاي گوناگون از جمله طنز، كايكاتور، داستان كوتاه، شعر و موسيقي و... استفاده مي شود.

4) تصديق

تصديق يعني اينكه شخصي كه مورد احترام يا منفور است بگويد فكر، برنامه يا محصول يا شخص معيني خوب يا بد است. تصديق فني رايج در تبليغ، مبارزات سياسي و انتخاباتي است.
حمايت اشخاص معروف (سياستمداران، هنرمندان، ورزشكاران، دانشمندان و...) و گروههاي فرهنگي، سياسي واجتماعي از فردي يا جرياني تصديق ناميده مي شود.

5) شايعه

شايعه در فضايي توليد مي شود كه امكان دسترسي به اخبار و اطلاعات موثق امكان پذير نباشد.
به عبارتي شايعه در جايي ايجاد مي شود كه خبر نباشد و يا خبر از منابع موثق منتشر نگردد. شايعه انتقال شفاهي پيامي است كه براي برانگيختن باور مخاطبان و همچنين تاثير در روحيه آنان ايجاد مي شود. مطالب كلي شايعه بايد حول محورهاي اساسي و مهمي باشد كه مخاطب نسبت به آن حساسيت بالايي دارد.

هر شايعه در برگيرنده بخش قابل توجهي از واقعيت مي تواند باشد (تاكتيك تسطيح در شايعه سازي) ولي ضريب نفوذ آن بستگي به درجه ابهام و اهميت آن دارد. در واقع هرچقدر شايعه پيرامون مسائل "مبهم " و "مهم " باشد همان مقدار ضريب نفوذ آن افزايش مي يابد.

با توجه به موضوع و جامعه هدف، شايعات گوناگوني توليد مي شوند كه عبارتند از شايعات تفرقه افكن، هراس آور، اميد بخش، آتشين، خزنده، دلفيني يا غواصي(كه به تناسب زمان توليد و بعد از تاثير گذاري براي مدتي خاموش و دوباره با ايجاد زمينه هاي ذهني لازم در جامعه، ايجاد مي شود)
در شايعه سازي از تاكتيك هاي گوناگون از جمله تسطيح، همانند سازي، برجسته سازي (بزرگنمايي) و... نيز استفاده مي شود.

6) كلي گويي

"محتواي واقعي بسياري از مفاهيمي كه از سوي رسانه هاي غربي مصادره و در جامعه منتشر مي شود، مورد كنكاش قرار نمي گيرد. توليدات رسانه هاي غربي در دو حوزه سياست داخلي و خارجي، مملو از مفاهيمي مانند جهاني شدن، دموكراسي، آزادي، حقوق بشر و... است. اينها مفاهيمي هستند كه بدون تعريف و توجيه مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمينه اي مشخص بكار گرفته مي شوند "

در واقع كلي گويي عبارت است از ايجاد ارتباط نظر و عملي خاص با مفهومي ويژه تا مخاطب بدون بررسي دلايل، شواهد و قرائن، آن نظر و عمل را بپذيرد.

تاكتيك كلي گويي، تاكتيكي است كه سعي مي شود ذهن مخاطب متوجه حواشي و شاخ و برگ نشده و در رابطه با هسته مركزي پيام، حساسيت نداشته و آن را بدون بررسي و كنكاش بپذيرد كه به همين دليل برخي اين تاكتيك را "بي حس سازي مغزي " نيز مي نامند.

در بيانيه هايي كه توسط دستگاه ديپلماسي كشورهاي غربي منتشر مي شود از اين تاكتيك استفاده مي كنند كه ضمن كلي گويي به مقاصد و اهداف خود نايل شوند.

7) دروغ بزرگ

اين تاكتيك قديمي كه هنوز هم مورد استفاده فراوان است، عمدتاً براي مرعوب كردن و فريب ذهن حريف مورد استفاده قرار مي گيرد. بدين معني كه پيامي را كه به هيچ وجه واقعيت ندارد، بيان مي كنند و مدام بر "طبل تكرار " مي كوبند تا ذهن مخاطب آن را جذب كند. معروفترين استفاده اين تاكتيك در زمان آدولف هيتلر و توسط رئيس دستگاه تبليغاتي نازي ها، گوبلز بوده است. گوبلز مي گويد: "دروغ هرچه بزرگتر باشد، باور‌ آن براي مردم راحت تر است ".

در زمان تبليغات انتخابات رياست جمهوري اخير شايع شد كه مبلغي حدود 18 ميليارد دلار از كشور خارج و به شكلي(مضحك!) به يكي از كشورهاي همسايه وارد شده است. اين دروغ به قدري بزرگ بود كه برخي آن را باور كردند(!)
در حاليكه ميزان درآمد ساليانه كشور از 90 ميليارد دلار كمتر است و اين حجم مالي يعني چيزي حدود 20 درصد درآمد كشور. اين دروغ بزرگ كه توسط رسانه اي ضد انقلاب ماساژ مي شد عده اي را به ترديد و در مواردي به پذيرش آن وادا شته بود.

8) پاره حقيقت گويي

گاهي خبر يا سخني مطرح مي شود كه از نظر منبع، محتواي پيام، مجموعه اي به هم پيوسته و مرتب است كه اگر بخشي از آن نقل و بخشي نقل نشود، جهت و نتيجه پيام منحرف خواهد شد.
اين رويه رايج رسانه هاست كه معمولاً متناسب با جايگاه و جناح سياسي كه به آن متمايل هستند، بخشي از خبر نقل و بخشي را نقل نمي كنند. خبر هنگامي كامل است كه عناصر خبري در آن، به شكل كلي مطرح شوند.اما چنانچه يكي از عناصر خبري شش گانه (كه، كجا، كي، چرا، چه، چگونه) در خبر بيان نشود، خبر ناقص است.

در تاكتيك "پاره حقيقت گويي " حذف يكي از عناصر به عمد صورت مي گيرد و بيشتر اوقات عنصر "چرا " حذف مي شود.

نوع تيترها و محتواي روزنامه ها و رسانه ها در مواقع سخنراني مقامات عالي نظام نشانگر بهره گيري از اين تاكتيك است.

9) انسانيت زدايي و اهريمن سازي

يكي از موثرترين شيوه هاي توجيه حمله به دشمن به هنگام جنگ (نرم و يا سخت)، "انسانيت زدايي " است. چه اينكه وقتي حريف از مرتبه انساني خويش تنزيل يافت و در قامت اهريمني در ذهن مخاطب ظاهر شد، مي توان اقدامات خشونت آميز عليه اين ديو و اهريمن را توجيه كرد.
در اين تاكتيك با استفاده از برچسب زني صفات منفي به حريف از جمله دزد، قاتل، دروغگو و... به توجيه حملات و تهاجمات عليه رقيب مي پردازند.

قبل از حمله آمريكا به افغانستان و عراق ، رسانه هاي ايالات متحده با استفاده از اخبار و القاب گوناگوني تصويري مملو از رفتارهاي تروريستي، وحشي گرانه و ضد انساني از طالبان و صدام در ذهن مخاطبان خويش القا مي كردند به گونه اي كه تروريست و صدام مترادف قلمداد مي شد.

10) ارائه پيشگويي هاي فاجعه آميز

در اين تاكتيك با استفاده از آمارهاي ساختگي و ساير شيوه هاي جنگ رواني (از جمله كلي گويي، پاره حقيقت گويي، اهريمن سازي و...) به ارائه پيشگويي هاي مصيبت بار مي پردازند كه بتوانند حساسيت مخاطب را نسبت به آن افزايش داده و بر اساس ميل و هدف خويش افكار وي را هدايت نمايند.

از اين تاكتيك در تبليغات انتخاباتي استفاده مي شود كه نمونه هاي بسياري از آن را مي توان در انتخابات اخير رياست جمهوري بر شمرد.

ارائه اخبار و آمارهاي آلوده به دروغ از وضعيت سياسي، اقتصادي كشور و فاجعه آميز بودن آينده كشور در صورت تداوم وضع موجود، ذيل اين تاكتيك تعريف مي شود كه شعار "تغيير " نيز در اين رابطه از سوي يكي از نامزدها پيگيري مي شد.

11) قطره چكاني

در تاكتيك قطره چكاني، اطلاعات و اخبار در زمان هاي گوناگون و به تعداد بسيار كم و به صورتي سريالي ولي نا منظم در اختيار مخاطب قرار مي گيرد تا مخاطب نسبت به پيام مربوطه حساس شده و در طول يك بازه زماني آن را پذيرا باشد.

12) حذف (سانسور)

در اين تاكتيك سعي مي شود فضايي مناسب براي ساير تاكتيك هاي جنگ نرم به ويژه شايعه خلق شود تا زمينه نفوذ آن افزايش يابد.
در اين تاكتيك با حذف بخشي از خبر و نشر بخشي ديگر به ايجاد سوال و مهمتر از آن ابهام مي پردازند و بدين ترتيب زمينه توليد شايعات گوناگون خلق مي شود.

13) جاذبه هاي جنسي

استفاده از نمادهاي اروتيكال از تاكتيك هاي مهم مورد استفاده رسانه هاي غربي است به طوري كه مي توان گفت اكثر قريب به اتفاق برنامه هاي رسانه هاي غربي از اين جاذبه در جهت جذب مخاطبان خويش به ويژه جوانان كه فعالترين بخش جامعه هستند، بهره مي گيرند.

به طوري كه در شرايطي فعلي "مانكن ها " از جمله افراد پردرآمد در غرب محسوب مي شوند كه در تبليغات و آگهي هاي تجاري از آن ها بهره مي گيرند.

استفاده از گويندگان خبري با ظاهري اروتيكال از جمله مصاديق اين تاكتيك تلقي مي شود كه ضمن جذب مخاطب، موجب ارتقاء سطح اثرپذيري پيام و غفلت از هسته مركزي و ادبيات آن مي شود.

14) ماساژ پيام

در ماساژ پيام، از انواع تاكتيك هاي گوناگون (حذف، كلي گويي، پاره حقيقت گويي، زمان بندي، قطره چكاني و...) جنگ نرم استفاده مي شود تا پيام بر اساس اهداف تعيين شده شكل گرفته و بتواند تصوير مورد انتظار را در ذهن مخاطب ايجاد كند.

در واقع در اين متد ، پيام با انواع تاكتيك ها ماساژ داده مي شود كه از آن مفهوم و مقصودي خاص برآيد.

15) ايجاد تفرقه و تضاد

ازجمله اموري كه در فرآيند جنگ نرم مورد توجه واقع مي شود، تضعيف از طريق تزريق تفرقه در جامعه هواداران و حاميان حريف است.

ايجاد و القاء وجود تضاد و تفرقه در جبهه رقيب باعث عدم انسجام و يكپارچگي شده و رقيب را مشغول مشكلات دروني جامعه حاميان خود مي كند و از اين طريق از اقتدار و انرژي آن كاسته و قدرتش فرسوده شود.

ايجاد تفرقه و تضاد موجب ايجاد "گسست " شده و در جامعه اي كه به لحاظ طبيعي اين گسست ها وجود داشته باشند ، تقويت مي شوند؛ از قبيل گسست قوميت ، مذهب، دين، جنسيت، زبان، نژاد و... .

مهمترين هدف اين تاكتيك، ايجاد گسست بين مردم و نظام سياسي است كه باعث تزلزل و تنزل اعتماد عمومي مردم و مقبوليت و پذيرش رژيم سياسي مي شود.

 مواجهه با جمهوري اسلامي ايران است و در چند ماهه اخير بر شدت بهره گيري از آن افزوده اند.

16) ترور شخصيت

در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت ، ترور فيزيكي جاي خود را به ترور شخصيت داده است.

در زماني كه نمي توان و يا نبايد فردي مورد ترور فيزيكي قرار گيرد با استفاده از نظام رسانه اي و انواع تاكتيك ها از جمله بزرگ نمايي، انسانيت زدايي و اهريمن سازي، پاره حقيقت گويي و... وي را ترور شخصيت مي كنند و از اين طريق باعث افزايش نفرت عمومي و كاهش محبوبيت وي مي شوند.

دشمنان انقلاب و نظام اسلامي با استفاده از اين تاكتيك و بهره گيري از ابزار طنز، كاريكاتور، شعر، كليپ هاي كوتاه و... كه عموماً از طريق اينترنت و تلفن همراه ، پخش مي شود به ترور شخصيت برخي افراد سياسي و فرهنگي موجه و معتبر در نزد مردم مي پردازند.

17) تكرار

براي زنده نگه داشتن اثر يك پيام با تكرار زمان بندي شده، سعي مي كنند اين موضوع تا زماني كه مورد نياز هست زنده بماند. در اين روش با تكرار پيام، سعي در القاي مقصودي معين و جا انداختن پيامي در ذهن مخاطب دارند.

تكرار از لحاظ روان شناسي در تشكيل "عادت " بسيار مفيد است به ويژه اگر با دقت توام باشد. بدون تكرار، تثبيت و تقويت دقيق تر، "عادت " ميسر نخواهد شد. روش تكرار از قواعد خاصي پيروي مي كند زيرا فاصله هاي تكرار، نبايد چنان دراز باشد كه سبب محو شدن آثار قبلي شود و نه چندان كوتاه باشد كه ملال انگيز و خسته كننده شود.

به عبارت ديگر، تكرار مثل ضربه هاي پياپي چكش است كه سرانجام ميخ را مي كوبد و به داخل مي راند. بنابراين فرستنده پيام اميدوار است كه اين شكلي از ضربه زدن مداوم، باعث دريافت نكات پيام شود.

القاء "دروغ بزرگ " تقلب در انتخابات و تكرار آن ذيل اين تاكتيك تعريف و توجيه مي شود. هزاران سايت اينترنتي همزمان با ده‌ها شبكه تلويزيوني غربي ، با "تكرار " "دروغ بزرگ، تقلب در انتخابات رياست جمهوري دوره دهم ، سعي در مخدوش كردن ذهنيت عمومي جامعه ايرانيان و تضعيف اعتماد ملي داشتند.

18) توسل به ترس و ايجاد رعب

در اين تاكتيك از حربه تهديد و ايجاد رعب و وحشت ميان نيروهاي دشمن، به منظور تضعيف روحيه و سست كردن اراده آنها استفاده مي شود. متخصصان جنگ نرم، ضمن تهديد و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنين القاء مي كنند كه خطرات و صدمه هاي احتمالي و حتي فراواني بر سر راه آنان ممكن كرده است و از اين طريق، آينده اي مبهم و توام با مشكلات و مصائب براي افراد ترسيم مي كنند.

در مواردي از تاكتيك توسل به ترس، براي انسجام و وحدت جبهه خودي در مقابل يك تهديد يا دشمن خارجي استفاده مي شود.

پيش از حمله ايالات متحده به عراق در مارس 2003 رسانه هاي آمريكايي تلاش تبليغاتي گسترده اي انجام دادند كه عراق به توليد جنگ افزارهاي هسته‌اي مي پردازد و حامي تروريسم است و با اين شيوه سعي كردند تا افكار عمومي از رژيم سياسي عراق و صدام حسين (كه انسانيت زدايي شده بود) احساس ترس كند و براي حمله آمريكا توجيه سازي شود.

از طرفي ديگر به شهروندان عراقي چنين القاء مي شد كه آمريكا دنبال تغيير رژيم سياسي عراق (كه حامي تروريسم است) بوده و به دنبال ايجاد فضاي آزاد در جامعه عراق هست و خواهان تحقق دموكراسي براي آنان بوده و اين جنگ مورد حمايت ساير كشورها و نيز سازمان ملل است.
از سوي ديگر دستگاه تبليغات رواني آمريكا به نيروهاي عراقي هشدار داده بود كه با بزرگترين و مخربترين تسليحات نظامي جهان مورد هجوم قرار خواهند گرفت ، بنابراين به سود آنها خواهد بود كه تسليم نيروهاي متحد گشته و كشورشان از شر صدام حسين رها شود.

در حالي كه عراق بعد از چند سال از سقوط صدام، هنوز درگير بحران اختلافات داخلي است و مركز پرورش تروريسم در منطقه شد.

 19)مبالغه

مبالغه يكي از روشهايي است كه با اغراق كردن و بزرگ نمايي يك موضوع، سعي در اثبات يك واقعيت دارد. كارشناسان جنگ رواني، از اين فن در مواقع و وقايع خاص استفاده مي كنند.
غربي ها همواره با انعكاس مبالغه آميز دستاوردهاي تكنولوژيك خود و اغراق در ناكامي هاي كشورهاي جهان اسلام سعي در تضعيف روحيه مسلمانان در تقابل با تمدن غربي دارند.

20) مغالطه

مغالطه شامل گزينش و استفاده از اظهارات درست يا نادرست، مشروح يا مغشوش و منطقي يا غيرمنطقي است، به اين منظور كه بهترين يا بدترين مورد ممكن را براي يك فكر، برنامه ، شخص يا محصول ارائه داد.

متخصصين جنگ نرم، مغالطه را با "تحريف " يكسان مي‌دانند. اين روش، انتخاب استدلال ها يا شواهدي است كه يك نظر را تاييد مي كند و چشم پوشي از استدلال ها يا شواهدي كه آن نظر را تائيد نمي كند.

مهمترين عنصر و عامل عدم موفقيت رقبا در جنگ نرم عامل انساني است كه مي تواند در مقابل تهاجم و شبيخون فرهنگي مقاومت و آن را ابتر نمايد ، رويداد تاريخي نهم دي ماه نقطه عطف تقابل قدرت نرم و ديپلماسي فرهنگي  در جنگ نرم مي باشد. همواره دیپلماسی فرهنگي در یک چارچوب خاص تئوریک مطرح می شود «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم» که لازمه آن فهم جهانی فرهنگ است ، دیپلماسی فرهنگی كه  بر اساس اليهات بنا شده باشد، هدف نهايي آن ايجاد صلح و عدالت در جهان است.  دیپلماسی فرهنگی عام ترین دیپلماسی  مي باشد،که تمامی دیپلماسی ها را اعم از ديپلماسي عمومي ، سياسي و...شامل  می  كردد، در عصر  حاضراز فرهنگ به‌عنوان قدرت نرم در سياست خارجي ياد مي‌شود، كه عنوان ديپلماسي فرهنگي به آن مي‌دهند ، به معناي بكار گيري، از ابزارها و مكانيسم‌هاي فرهنگي براي معرفي و انتقال فرهنگ و تمدن يك سرزمين به سرزمين و فرهنگ ديگر است.

 هر اندازه آن  فرهنگ از غناي ارزشي و الهي  بيشتري بر اساس فطرت خدا جوي داشته  باشد، پذيرش  و اثر گذاري آن  در مخاطبان آسان تر و مورد قبول تر خواهد بود، فرهنگ و تمدن اسلامي  در ديپلماسي فرهنگي داراي  چنين خصوصياتي است. قدرت نرم موجود در ارزشهاي الهي و ديني از بين بردني نيستند ، به همين دليل نظام سلطه در جنگ نرم سعي دارد  باور هاي ديني و فرهنگي  انسانها  را تضعيف كند ، و از هيچگونه اقدامي دريغ نمي نمايد ، موضوع اسلام هراسي و ايجاد نحله هاي ساختگي و شيطان پرستي و...  دقيقا در راستاي جنگ نرم مي باشد.بنابراين ملاحظات زير حايز اهميت است، عبارتند از :

1-    قدرت نرم اگر  بر اساس دين و ارزشهاي الهي و انساني باشد، از بين رفتني نيستند.
2-      مقابله با جنگ نرم بدون پشتوانه ارزشي و الهي محكوم به زوال و شگست است.
3-    ديپلماسي فرهنگي هنگامي مي تواند در جنگ نرم اثر گذار باشد، كه زمينه پذيرش متقابل آن  موجود باشد.
4-    گستره ديپلماسي فرهنگي در جنگ نرم شامل تمامي ديپلماسي ها عمومي، سياسي، اقتصادي و... است.
5-    عامل انساني، اعتقادات و باورها، مهمترين مانع  براي دو قدرت  نرم در جنگ نرم است.
6-    ابزارهاي رسانه اي مانند ، ماهواره ، اينترنت و... به تنهايي نمي توانند اثر گذاري مستمر و پايدار داشته باشند.
7-همگراهي و همسويي ديپلماسي فرهنگي با قدرت نرم( به همراه اراده انسانها ي معتقد ) همواره مهمترين عامل پيروزي در جنگ نرم است.



:: موضوعات مرتبط: همراهي قدرت نرم با ديپلماسي فرهنگي در جنگ نرم , ,
:: بازدید از این مطلب : 485
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد سیفی
 

 
در جنگ سخت هر اقدام غیر مسلحانه‌ای که موجب کاهش آسیب پذیری نیروی انسانی، ساختمان‌ ها، تاسیسات، تجهیزات، اسناد و شریان های کشور در مقابل عملیات خصمانه و مخرب دشمن گردد، پدافند غیرعامل خوانده می شود. به بیان ساده‌تر پدافند غیرعامل، مجموعه اقداماتی است که انجام می شود تا در صورت بروز جنگ، خسارات احتمالی به حداقل میزان خود برسد. هدف از اجرای طرح‌های پدافند غیرعامل كاستن از آسیب‌پذیری نیروی انسانی و مستحدثات و تجهیزات حیاتی و حساس و مهم كشور علیرغم حملات خصمانه و مخرب دشمن و استمرار فعالیت‌ها و خدمات زیر بنایی و تامین نیازهای حیاتی و تداوم اداره كشور در شرایط بحرانی ناشی از جنگ است.
 
هم اکنون جنگ نرم به عنوان آلترنانیو واقعی جنگهای کلاسیک و نظامی مورد استفاده کشورها و دول متخاصم قرار می گیرد. نمونه اخیر جنگ را می توان در سطح گسترده در فتنه پس از انتخابات جستجو کرد. جنگ نرم کلیه مولفه های یک جنگ تمام عیار را برای شکست دادن دشمن داراست. ماهواره ها، سایتهای ضد اتقلابی، تحلیلهای سیاسی هراس انگیز و قطعنامه ها ابزار جنگی دشمن هستند. پدافند عامل این ابزار نیز ماهواره ها، و سایتهای خودی و حتی بعضی امور فنی مانند ارسال پارازیت و مقابله با سایتهای مخرب و دروغ پرداز است.
 
عوارض و پیامدهای جنگ سخت در شکل تلفات جانی و مالی و از بین رفتن سرمایه های ملی قابل مشاهده است. برخلاف جنگ سخت، عوارض جنگ نرم عمدتا با چشم قابل مشاهده نیست. جنگ نرم روی باورهای عمومی هدف گذاری می کند. متاسفانه این عوارض حتی پس از فروکش کردن جنگ نرم در افکار عمومی باقی می ماند. در صورتی که توجهی جدی به این عوارض صورت نگیرد، ممکن است در آینده زمینه ساز فتنه و یا جنگ نرم دیگری شود.
 
پدافند غیرعامل جنگ نرم به مسائلی می پردازد که موجب کاهش صدمات و شکافها در باورهای نیک افراد جامعه در حین جنگ و پس از آن شود. این پدافند میزان تاثیر گذاری حملات نرم را کاهش داده و قدرت بازپروری افکار را در مدت کوتاهی پس از آن افزایش می دهد.
 
تفاوت پدافند عامل و پدافند غیر عامل جنگ نرم
پدافند عامل  مسئول اجرای عملیات بازدارنده بر ضدحملات دشمن است. روی پدافند عامل به سمت دشمن قرار دارد. در جنگ نرم دشمن با ابزارهایی مانند ماهواره ها، فضای مجازی، اعتصابات و شایعه سازی و امثال آن ضربت خود را وارد می کند. پدافند عامل وظیفه دارد از اصابت هر یک از حملات به نیروهای خودی جلوگیری نموده و یا عامل حمله کننده را نابود نماید . مثلا ارسال پارازیت روی فرکانس ماهواره ها، فیلتر کردن سایتهای مخرب و یا مقابله با شورشها و اعتصابات براندازنده از موارد پدافند عامل جنگ نرم است. تخریب مسجد ضرار با دستور خداوند متعال در قرآن و توسط پیامبر گرامی اسلام یک مورد از پدافند عامل جنگ نرم است.
 
پدافند عامل قادر به دفع همه حملات نیست. در مواقعی حملات به هدف اصابت کرده و ایجاد تلفات می کند. مثلا ماهواره های دشمن بدون مانع مشغول شایعه پراکنی و ارسال اخبار نادرست هستند. در این شرایط پدافند غیرعامل برای کاهش تلفات نیروهای غیر رزمی و حفاظت از افکار عمومی موضوعیت پیدا می کند. مثلا اطلاع رسانی بموقع و درست به مردم و روشنگری خواص می تواند از میزان تاثیر بمباران فرهنگی و خبری دشمن در جنگ نرم جلوگیری کند.
 
تفاوت پدافند غیرعامل جنگ نرم و فرهنگ سازی
آنچه مسلم است هر دوی پدافند غیرعامل جنگ نرم و فرهنگ سازی، در حوزه افکار، باورها و اندیشه های مردم فعالیت می کنند. اگرچه شباهتهایی در روشها و محتوای آنها وجود دارد، ولی از لحاظ کارکرد اجرایی با یکدیگر متفاوت هستند. در ذیل به این تفاوتها اشاره می کنیم:
 
1.در فرهنگ سازی به اهداف دراز مدت فرهنگی و زیر ساختهای ذهنی و باورهای مردم پرداخته می شود که یک امر دراز مدت و تدریجی است. ولی پدافند غیر عامل برای امور فرهنگی سریع الانتقال و برای بازسازی سریع اندیشه های آسیب دیده پس از جنگ نرم برای حفظ بدنه فرهنگی جامعه است. در هنگامه تشدید جنگ نرم فرصتی برای فرهنگ سازی نیست و فقط می بایستی سریعا جلوی خنثی شدن فکری نیروهای خودی و عناصر ضعیفتر گرفته شود.
 
2.در فرهنگ سازی اختلاف سلیقه ها و نوع برداشتهای متفاوت از اوضاع مجاز است. در این حالت مردم با تعاطی و مراودات فرهنگی و با داشتن سلیقه های متفاوت در کنار یکدیگر زندگی می کنند. جنگ نرم در صدد تبدیل اختلاف سلیقه ها به دشمنی و معارضه است. پدافند غیرعامل وظیفه دارد شکافهای ایجاد شده در بین مردم را بسرعت، حتی موقتی، بازسازی کرده و آنها را از هم گسیختگی نجات دهد.
 
3.وظایف پدافند غیرعامل جنگ نرم موقتی و حتی غیرعادی است. هدف آن است که جلوی تخریب و تلفات بزرگتر گرفته شود. این همانند آن است که در هنگام وقوع سیل، مردم برای حفاظت از خانه خود که بیشترین اهمیت دارد، حاضرند وسایل منزل را در مقابل در قرار داده تا از ورود سیل جلوگیری کرده و خانه را از تخریب نجات دهند. در این شرایط قربانی کردن بعضی امور دارای اهمیت کمتر مجاز است. به عنوان مثال کنترل اطلاع رسانی از این موارد است. این در حالی است که در فرهنگ سازی، که یک امر دائمی و پایدار است، هیچ چیز فدای چیز دیگر نمی شود.
 
4.در فرهنگ سازی تربیت برای علم اولویت دارد. اصولا هدف از فرهنگ سازی تربیت و پرورش رفتار و روش زندگی مردم بر اساس آموزه های دینی و جامعه مدنی است. ولی در پدافند غیر عامل، علم، و یا به عبارت دیگر اطلاع رسانی به موقع، نسبت به تربیت اولویت دارد. در جنگ نرم فرصتی برای تربیت نیست، بلکه فقط باید با اطلاع رسانی صحیح نقاط خطر را به مردم گوشزد کرد که آماده حوادث پیش رو باشند.
 
5.آماده سازی پدافند غیرعامل جنگ نرم نیازمند فرهنگ سازی است. مثلا مقاوم سازی افکار عمومی یک کار درازمدت فرهنگی است. در شرایط فتنه و جنگ نرم، افکار مقاوم به عنوان سپر محافظ  عمل کرده و ضربات فرهنگی را دفع می کند.
 
مردم می بایستی نسبت به این تفاوتها توجیه شوند. آنها باید بدانند شرایط در زمان جنگ نرم و شرایط عادی متفاوت است. در صورتی که این توجیه صورت نگیرد امکان دارد برداشتهای نادرستی صورت گیرد که جنبه تخریبی داشته باشد. آنها باید بدانند اوضاع در جنگ نرم از لحاظ فرهنگی، پرفشار بوده و روشها با زمان عادی تفاوت دارد. این آمادگی آنها را از شوک مضاعف بازمی دارد.
 
ضرورت اعلام حالت اضطراری جنگ نرم به مردم
در جنگ سخت بمباران شهرها و احساس ناامنی به وضوح قابل لمس است. مردم هم بطور طبیعی برای حفاظت از خود هشدارهای امنیتی را جدی گرفته و خود را برای حالت جنگی آماده می کنند.
 
ولی جنگ نرم حالتی خزنده، فریبکارانه و غیر شفاف دارد. بسیاری از مردم قادر به درک شرایط جنگ نرم نیستند. فقط افراد بصیر و مطلعین می توانند وقوع جنگ نرم را حتی قبل از وقوع یپش بینی نمایند.
 
مردم می بایستی از وقوع جنگ نرم باخبر شده و خود را برای آن آماده کنند. در این اعلام نباید آرامش مردم بهم خورده و باعث ترس و دلهره شود. در این راه، ضمن تقویت روحیه مردم، انجام امور زیر لازم است:
 
1.علائم و نشانه های حمله فرهنگی برای مردم توضیح داده شود.
 
2.نقاط آسیب پذیر شناسایی شوند.
 
3.ویژگیهای عوامل داخلی دشمن تبیین شود. 
 
4.پناهگاههای جنگ نرم مانند خواص، روحانیون، مساجد، دانشگاه، مدرسه، بسیج، روزنامه ها، سایتهای اینترنتی، صدا و سیما و حتی خانواده نیز حالت جنگی گرفته تا در صورت لزوم به یاری افراد آسیب دیده بشتابند.
 
شناخت نقاط ضربه پذیر فرهنگی و اهداف دشمن برای برنامه ریزی پدافند غیرعامل
مسلح کردن جامعه به پدافند غیر عامل جنگ نرم نیازمند شناخت نقاط ضعف و نقاطی است دشمن آنها را مورد هدف قرار می دهد. پس از شناساسی اهداف دشمن می بایستی نسبت به مقاوم سازی آنها اقدام کرد. در حال حاضر اهداف دشمن در جنگ نرم در امور زیر خلاصه می شود:
 
1.سست کردن باورهای دینی و انقلابی مردم.
 
2.پشیمان کردن مردم از انقلاب
 
3.تبلیغ و ننگ زدایی از سازش با استکبار
 
4.عادی سازی خودفروختگی سیاسی
 
5.تبلیغ مصرفگرایی و تجمل پرستی
 
6.القای ترس و خودباختگی و تبلیغ ضرورت تسلیم و عقب نشینی در مقابل دشمن
 
7.القای بی اعتمادی مردم به مسئولین
 
8.ترساندن از تحریم و انزوای جهانی ایران
 
9.بزرگنمایی اشکالات کوچک و کوچک نمایی موفقیتهای نظام
 
10.  القای وجود بحران در جامعه
 
نظام در فتنه 88 به پیروزی رسید. آخرین خاکریزهای دشمن در 9 دی و 22 بهمن 88 فتح گردید. اما به تحقیق باید گفت آنچه فتنه 88 را تا این اندازه بزرگ کرد، ضعف ما در پدافند غیرعامل بود. فتنه 88 آنقدر سریع و غافلگیر کننده بود که تا مدتها افراد را از درک شرایط و پشت پرده ناتوان ساخت. نمونه این وضعیت را در زمان غصب خلافت امیرالمومنین در ماجرای سقیفه دیدیم که چگونه نور ولایت علی در غوغای عناصر خوش ظاهر به جایی نرسید تا آنکه پس از 25 سال قدر علی دوباره شناخته شد. درست است که علی بالاخره پس از سالها به قدرت رسید ولی متاسفانه آثار سوء رفتار خلفای پیشین در رفتار و اذهان مردم باقی مانده بود. این رسوبات دوران گذشته باعث شد تا خط امامت و ولایت از جامعه اسلامی دور شود.
 
پدافند غیر عامل جنگ نرم، مردم را همیشه آماده نگاه می دارد. این آمادگی فکری مردم باعث میشود در صورت بروز جنگ نرم براحتی بازی نخورند و با صبر و اندیشه راهی را که کمترین خسارت را داشته باشد برگزینند. روشهای پدافند غیر عامل جنگ نرم می بایستی تضمین کننده موارد زیر باشد:
 
1.اطلاع رسانی بموقع برای ایجاد آمادگی دائمی در مردم
 
2.جلب اعتماد عمومی به منابع اطلاع رسانی داخلی
 
3.تمرکز زدایی و توزیع مراکز اطلاع رسانی برای ارائه کمکهای اولیه جنگ نرم
 
4.مقاوم سازی فکری مردم برای کاهش خسارات جنگ نرم
 
5.ایجاد سوء ظن دائمی نسبت به دشمن
 
6.تقویت اعتماد به نفس مردم به داشته های فرهنگی و ملی خود
 
7.تقویت مسئولیت پذیری نسبت به سرنوشت کشور
 
موارد فوق روشهای پدافند  غیرعامل است. هریک از این روشها نیازمند ابزاری است که بتوان بوسیله آنها این روشها را بکار گرفت. در اینجا به هریک از موارد فوق اشاره و راه حل و ابزارهای هر یک را بر می شماریم.
 
اطلاع رسانی بموقع برای ایجاد آمادگی دائمی در مردم
اگر مردم برای حوادث آماده باشند هیچگاه گرفتار شبیخون نمی شوند. غافلگیر شدن همیشه تلفات را افزایش می دهد. لذا یکی از اصول پدافند غیرعامل جنگ نرم ایجاد آمادگی فکری برای کاهش تلفات ناشی از شبیخون جنگ نرم است. شبیخون جنگ نرم به معنای آن است که فردی به یکباره احساس شکست نماید. مثلا انتخابات 88 با شرکت 85 درصد مردم یک پیروزی بزرگ برای نظام به شمار می رود. بناگاه گروهی با اعلام تقلب در شب انتخابات، خواستار ابطال آن را می شوند. این یعنی القای احساس شکست در ملت بلافاصله پس از یک احساس پیروزی بزرگ.
 
عوامل داخلی فتنه با کمک حامیان خارجی تدارک یک شبیخون جنگ نرم را دیده بودند. شوک وارد شده ناشی از این شبیخون باعث گردید روز 25 خرداد افرادی بدون دیدن عوامل پشت پرده به راه پیمایی علیه انتخابات بپردازند. این شوک بزرگ بسیاری از خواص را نیز در بر گرفت و آنها نیز تا مدتها با این جریان انحرافی همراهی کردند.
 
برای آنکه دوباره دچار اینگونه شبیخونها نشویم، لازم است مردم را در جریان اوضاع قرار دهیم. حاکمیت باید خوشیها و سختیها را با مردم بگذراند. محرم دانستن مردم آنها را از بی تفاوتی در می آورد. بسیاری از پنهان کاریها با استدلال اینکه موجب ضربه به انقلاب و ارکان آن می شود، انصافا توجیهی ندارد. وقتی همه چیز روی دایره باشد و مردم آنها را از اتاق شیشه ای تماشا کنند، آنگاه بسرعت ربط مسائل را تشخیص داده و دچار غافلگیری نمی شوند.
 
تجربه در تمام دنیا نشان داده است که ملت از پنهانکاری متنفر است و به محض دیدن پنهانکاری احساس بیگانگی کرده و خود را کنار می کشد. روایتی از ائمه معصومین که می فرماید "الناس عدو ما جهلوا. مردم دشمن چیزی هستند که آن را نمی شناسند." موید این تجربه است. لذا در حکومت داری اسلامی باید اصل بر اطلاع رسانی باشد مگر آنگه ضرر بسیار زیادی را به همراه داشته باشد. ثابت شده است برای هر پنهانکاری هزینه ای وجود دارد که دیر یا زود باید پرداخت شود. در شبیخون جنگ نرم همین پنهانکاریها در بدترین زمان آشکار می شوند که بیشترین خسارت را به افکار عمومی وارد کرده و باعث تشدید بی اعتمادی شده و خسارت جنگ نرم را افزایش می دهد.
 
پدافند غیرعامل اطلاع رسانی عمیق و کامل را برای جلوگیری از غافلگیری و تبدیل شدن اطلاعات به ضد اطلاعات، ضروری می داند. برای این منظور می بایستی منابع اطلاع رسانی را در جبهه خودی افزایش داده و ضریب درستی تحلیل های مردم را بالا ببریم. گسترش مطبوعات و رسانه ها، مناظرات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و حمایت قوه قضائیه از اطلاع رسانی از ضروریات پدافند غیر عامل برای ایجاد آمادگی در مردم برای تحلیل صحیح مسائل است.
 
جلب اعتماد عمومی به منابع اطلاع رسانی داخلی
مهمترین پارامتر برای جذب مخاطب به منابع اطلاع رسانی، ایجاد اعتماد عمومی به آنها است. اعتماد مهمترین نقطه کلیدی در پدافند غیر عامل جنگ نرم است. دشمن برای خنثی سازی منابع خبری نخست از آنها اعتماد زدایی می کند. اگر این مسئله اتفاق بیفتد، هرگونه سرمایه گذاری بی نتیجه خواهد بود. منبع اطلاع رسانی غیرقابل اعتماد مانند طناب پوسیده ای است که کسی با آن به چاه نخواهد رفت. یک منبع اطلاع رسانی قابل اعتماد دارای ویژگیهای زیر است:
 
1.حداکثر پوشش نسبت به وقایع داشته باشد. سانسور اعتماد را از بین می برد. اصولا در دنیای کنونی سانسور تقریبا امکان ندارد. شنیدن خبر از کانال دیگر و نشنیدن از کانال خودی مانند سم عمل می کند. در صورت خطرناک بودن خبر می توان در صورت لزوم آنرا با اخبار دیگر تحت الشعاع قرار داد. ولی هیچگاه نباید خبری را که احتمال انتشار آن از منابع دیگر می رود، در منبع خودی سانسور کرد.
 
2.گرایش به نیاز مخاطب بیشتر از تامین خواسته حزبی و جناحی باشد.
 
3.تحلیل از خبر جدا شود. بدین معنا که حدالامکان از جهت دار کردن خبر خودداری شود. حتی بی طرفی ظاهری هم خوب است.
 
4.در شنیدن اخبار، مخاطب همیشه باید خود را در مقام قاضی احساس کند. مخاطب خود می بایست نتیجه گیری کند.
 
5. مقابله با مخالفین (حتی دشمنان) حدالامکان غیرمستقیم و مستند باشد.
 
تمرکز زدایی و ایجاد مراکز متعدد پناهگاههای فرهنگی برای ارائه سریع کمکهای اولیه جنگ نرم
 
همانگونه که گفته شد اطلاع رسانی به موقع بمانند کمکهای اولیه در جنگهای سخت میزان تلفات را را کاهش می دهد. در هنگام نیاز این اطلاع رسانی باید سریع صورت گیرد تا قبل از آنکه موجب بدبینی و تشویش اذهان شود، فرد را به حالت عادی بازگرداند.
 
در بحبوحه جنگ صفین یک از سربازان بناگاه به چادر فرماندهی امیرالمومنین آمد و گفت من مردد شده ام. سوالی در مورد توحید دارم. فردی اعتراض کرد که مگر وسط آتش جنگ جای این سوال است. امیرالمومنین فرمود همیشه جای این این سوال است. ما برای پاسخگویی به این سوالات می جنگیم. آنگاه ایشان پاسخ آن سرباز را فرمودند.
 
تردید در جبهه خودی قدرت جنگیدن را از سرباز سلب می کند. در صورت عدم پاسخگویی به موقع بسرعت متورم شده و باعث بدبینی شدید می شود. سرعت پاسخگویی به شبهات در جنگ نرم اولا باعث از رفتن تردید می شود. ثانیا از ورود شبهات دیگر جلوگیری می کند.
 
تمرکز در اطلاع رسانی اولیه جنگ نرم فقط در مواردی خاص پاسخگوست. مردم مایل نیستند جواب تمامی سوالات خود را فقط از یک کانال دریافت نمایند. به همین دلیل، تمرکز در اطلاع رسانی موجب کاهش تاثیر این کانال می شود. دشمن هم اگر دریابد که حریف فقط یک منبع اطلاع رسانی دارد، آنگاه منتهای سعی خود را در تخریب آن بکار می گیرد. در فتنه 88 بجرات می توان گفت روشنگریهای رهبر معظم انقلاب آتش فتنه را خواباند. یکی از دلایل هجمه بی سابقه دشمنان و جنبش سبز به ولایت فقیه و شخص رهبر انقلاب، همین تاثیر شگرف بیانات ایشان بوده است.
 
ما باید تنهایی رهبری انقلاب را در اطلاع رسانی یک تهدید تلقی کنیم. فصل الخطاب بودن فرمایشات ایشان از مسئولیت دیگران برای روشنگری کم نمی کند. برای این منظور باید منابع اطلاع رسانی متعددی را آماده کنیم تا در موقع لزوم به کمک رهبر معظم بیایند.
 
مراکز پاسخگویی به شبهات می بایستی به صورت غیر متمرکز و توزیع شده باشد تا هر فرد بتواند بنا به مقتضیات خود به آن مراجعه کند. خواص، مساجد، پایگاههای بسیج، مدارس و خانواده ها و سایتهای اینترنتی می توانند کمکهای اولیه فکری را در زمانی کوتاه به افراد مردد بدهند.
 
خواص در این میان اهمیت زیادی دارند. خواص بهترین پناهگاه فرهنگی در جنگ نرم هستند. دلیل اهمیت خواص در سرعت تاثیر گفته های آنهاست. مدرسه فرهنگ سازی می کند. ولی نمی تواند به عنوان کمک اولیه جنگ نرم عمل نماید. خانواده نیز به دلیل یکسان بودن فهم اعضا از شرایط موجود نمی تواند پاسخگوی سریع شبهات باشد. مردم به خواص اعتماد دارند. تاثیر سخنان خواص مانند رهبر معظم انقلاب ولی در سطحی پایینتر است. آنها می توانند در اوضاعی که افکار مسموم شده اند و قدرت تحلیل را از دست داده اند و علیرغم داشتن قدرت، نمی دانند حق کدام است، راه درست را به مردم نشان داده و افکار آنها را در زمانی کوتاه بازپروری کنند. 
 
مقاوم سازی فکری مردم برای کاهش خسارات جنگ نرم
مقاوم سازی فکری مردم یک از عوامل موثر در کاهش تلفات و خسارات جنگ نرم است. مقاوم سازی فکری بدان معناست که افکار عمومی همیشه سپری به همراه داشته باشد تا از ضربات مصون بماند. سپر فکری باعث می شود که القائات دشمن به باور مردم تبدیل نشود. در بهترین حالت، فکر مقاوم، جوسازی های دشمن را به عنوان سم تلقی کرده و خود را از آن دور نگاه می دارد و یا اجازه رسوب شدن در ذهن و تبدیل شدن به باور را نمی دهد.
 
مقاوم سازی فکری یک کار فرهنگی است و باید در یک پروسه دراز مدت پیگیری شود. ولی کاربرد آن به عنوان پدافند غیرعامل در زمان جنگ نرم است. مسئولین فرهنگی می بایستی بتوانند نقاط حمله دشمن را پیش بینی کرده و برای هریک جوابی قانع کننده یافته و سپس آن را به باور عمومی تبدیل نمایند. مردم باید بدانند محل استفاده هریک از این باورها در جنگ نرم کجاست تا بتوانند آنرا بموقع استفاده کرده و از صدمات مصون بمانند.
 
کلمات حکیمانه از ائمه معصومین و بزرگان اسلام اگر چه کوتاه هستند ولی کلیدی طلایی برای زمانهایی هستند که می توانند اثر معجزه آسایی داشته باشند. مسئولین فرهنگی پس از شناسایی و آموزش نقاط حمله فرهنگی و آثار آنها و روش مقابله آنها، می بایستی یک جمله کلیدی به عنوان کد برای هریک قرار دهند تا در مواقع لزوم با ذکر آن جمله ساده، مردم بتوانند اوضاع را بسرعت تشخیص داده و وظایف خود را انجام دهند. این همانند کاربرد ضرب المثلها است که یک جمله انسان را از تکرار گفتاری مشروح بی نیاز می کند.
 
نتیجتا پیشنهاد می شود برای مقاوم سازی فکری، کلمات و ضرب المثلهای جدیدی رایج شود که با بکار بردن آنها به عنوان پدافند غیرعامل بخشی از آسیبهای فکری جنگ نرم را برطرف شود.
 
خوشبختانه مذهب شیعه و آموزه های انقلاب اسلامی از نظر مقاوم سازی فکری بسیار غنی است. توجه به این آموزه ها توانسته است شیعه را در طول قرنهای متمادی از تاثیرات عوامل مخرب در امان نگاه دارد. به عنوان نمونه، به تعدادی از این آموزه ها اشاره می کنیم:
 
1.قران کریم می فرماید: "خداوند از مومنین حمایت می کند." این باور باعث می شود که مومنین بزرگ نمایی دشمن را به هیچ انگارند. دشمن در بسیاری از مواقع با بزرگنمایی خود در صدد ترساندن مردم است. اگر مردم باور داشته باشتند که خدای متعال از آنها در مقابل دشمنان حمایت می کند، دیگر ترسی از دشمن نخواهند داشت.
 
2.سید الشهدا زندگی پر ارزش خود را برای اسلام فدا کرد. ما همیشه خطاب به ایشان می گوییم. "یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما. ای کاش ما با شما بودیم و با شما شهید شده و به رستگاری می رسیدیم." این باور نه فقط ترس از کشته شدن را کاهش می دهد، بلکه بجای آن انتظار فوز شهادت را جایگزین می کند. آیا کسی که این باور را داشت، از تشرهای دشمن می هراسد؟
 
3.جمله تاریخی امام خمینی رحمه الله مبنی بر اینکه آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، ضعف این قدرت استکباری را در مقابل ملت مسلمان ایران به چالش می کشد. این همان ترجمه آیه "ان کید الشیطان کان ضعیفا" است. سابقه سی ساله انقلاب این امر را تایید کرده است. با نگاهی به وضعیت کشورهای دوست آمریکا و مقایسه آنها با شرایط ایران این نکته را تایید می کند. در صورتی که مردم وظیفه خود را انجام دهند، کاری از آمریکا بر نمی آید.
 
4.جملاتی از امام مانند "هرچه فریاد دارید سر آمریکا بکشید" و "اگر دیدید دشمنان از شما تعریف کردند به خودتان شک کنید." ، "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا مملکت آسیب نبیند."، "اختلاف از شیطان است."، "میزان حال فعلی افراد است."، از مواردی است که می توان از آنها به عنوان کد استفاده کرد.
 
باورهای ایجاد شده قادر هستند به عنوان معیار تشخیص حق از باطل عمل نمایند. در زمانی اوضاع غبارآلود است و مردم حیران از فهم شرایط هستند، این معیار های مانند چراغی روشن، راه درست را نشان می دهد.
 
ایجاد سوء ظن دائمی نسبت به دشمن
جمله تاریخی دیگر امام "آمریکا شیطان بزرگ است." یکی از اصول پدافند غیر عامل است. امام این جمله را با استناد به آیات قرآن متذکر شده است. قرآن می فرماید: " ای مردم! ... به تحقیق شیطان دشمن شماست. پس او را دشمن خود بدانید." تفسیر عینی این آیه این است که: "ای مردم ایران! آمریکا دشمن شماست. پس اورا دشمن خود بدانید."

قرآن در باره شیطان چه می گوید:
 
1.شیطان دشمن قسم خورده انسان است. او هیچگاه با انسان کنار نخواهد آمد.
 
2.شیطان ظاهری فریبنده دارد و گاهی در شکل خیرخواهی و با وعده های زیبا وارد می شود. او با ظاهری خوش و وعده عمر جاودان باعث فریب آدم و حوا شد و آنها را از بهشت خارج ساخت.
 
3.شیطان به تدریج انسان را آلوده می کند. هرکه از ابتدا پا در جای پای شیطان گذاشت بداند که او را تا حد انکار خداوند پیش خواهد برد.
 
4.شیطان در مواقع خطر انسان را تنها گذاشته و از او حمایت نمی کند.
 
5.شیطان یک مفهوم است. یکی از مصادیق بارز آن ابلیس است. هر چیزی که انسان را از راه حق دور کند شیطان است. لذا یک انسان، یک فیلم، یک کانال ماهواره و حتی یک کشور هم می تواند شیطان باشد.
 
6.شیطان دارای اعوان و انصار است. قرآن از آنها به عنوان حزب الشیطان نام می برد.  هر یک از این شیاطین به نسبت قدرت طرف مقابل انتخاب می شوند. گاهی مردم یک شهر توسط یک بچه شیطان اداره می شوند و گاهی صدها شیطان بزرگ و گوچک تلاش می کنند تا یکی از اولیاء الله مرتکب ترک اولی شود.
 
7.شیطان در بین مومنین ایجاد اختلاف می کند.
 
8.شیطان دوستان خود را از فقر می ترساند. شیطان حرامخواری را به عنوان تجارت مجاز می شمارد. این فریب خودگان شیطان در عمل ضعیف شده و توانایی مقابله را از دست می دهند.
 
9.شیطان مریدان خود را همیشه در حالت ترس و وحشت نگاه می دارد.
 
10.  شیطان تبلیغ برهنگی کرده و انسان را وادار به برهنه شدن می کند و آو را به سمت فحشا و منکر می برد.
 
11.  شیطان اگر توانست، انسان را فریب می دهد و اگر نتوانست او را مبتلا به فراموشی و غفلت از یاد خدا میکند.
 
12.  شیطان دروغ پردازی و شایعه پراکنی می کند.
 
موارد فوق صراحتا در آیات قرآن ذکر شده است. با کمی تامل در می یابیم تمامی این موارد به تمامه در آمریکا و اعوان و انصار آن وجود دارد. کیست که نداند ماهواره های مستهجن دشمن تبلیغ فحشا و برهنگی کرده و با برنامه های کثیف بذر غفلت و انحراف را در مومنین می کارد. هم اکنون بیش از هشتاد ماهواره و هزاران سایت فارسی زبان مردم را با هر سلیقه ای مورد حمله قرار داده اند. به جرات می توان گفت در روی زمین هیچ ملتی به اندازه ملت ایران مورد تهاجم شبانه روزی قرار نمی گیرد.
 
این ماهواره ها علاوه بر اشاعه فحشاء، دروغ پردازی و شایعه پرانی گسترده را در برنامه کار خود دارند. تلویزیون های بی بی سی فارسی و یا صدای آمریکا از مصادیق بارز بنگاههای دروغ پرداز و شایعه پراکن است. آنها همواره ملت مومن ما را از حمله و تحریم می ترسانند.
 
اعوان و انصار شیطان بزرگ در اروپا و کشورهای عربی و عناصر داخلی آنها همیشه در صدد ایجاد اختلاف میان ملت با عناوین اصولگرا و اصلاح طلب، شیعه و سنی، روحانی و دانشگاهی، حاکمیت و مردم، سنت و مدرنیته، و امثال آن هستند.
 
آمریکا پس از آنکه استفاده کامل از نوکران خود برد، در مواقع خطر آنها را تنها می گذارد. ما شکی در سرسپردگی شاه و صدام به آمریکا نداریم. اولی در غربت و دربدری دق کرد و مرد و دومی از سوراخ موش بیرون کشیده شده و به دار آویخته شد.
 
کشورهای بسیاری، باآنکه دوستی با آمریکا را برخلاف مصلحت کشور خود می دانند، ولی به جهت هراسی که از آمریکا دارند نه فقط با آن مقابله نمی کنند بلکه در مجبورند با آن همراهی کنند.
 
این حملات که به عنوان تهاجم فرهنگی نام برده می شود از همان ابتدای انقلاب بصورت لاینقطع ادامه داشته است. اوج این حملات را می توان در حوادث پس از انتخابات دید.
 
امریکا با وجود خصلت شیطانی خود هرگز با ایران کنار نخواهد آمد. لذا ما باید همواره با سوء ظن به رفتارهای آن نگاه کنیم. هرگونه اعتماد به آمریکا نشانگر سادگی و فریب خوردگی است. پدافند غیرعامل جنگ نرم، سوء ظن به آمریکا و اعوان انصار آن را در داخل و خارج را به عنوان یک اصل تلقی می کند. این بدبینی و سوء ظن در موارد زیر کاربرد دارد:
 
1.باید مطمئن باشیم ماهواره های فارسی زبان خارجی هیچگاه خیرخواه نبوده و هر کدام بخشی از تفکرات و رفتارهای ما را هدف قرار گرفته است. در این میان تفاوتی آنچنان میان ماهواره های سیاسی، تفریحی و تبلیغی نیست.
 
2.هرگونه ارتباط و همکاری افراد با این ماهواره ها را با بدبینی دنبال کنیم. باید نسبت به سلامت مواضع واندیشه های کسانی که  با این ماهواره ها و سایت ها مصاحبه کرده بشدت مشکوک باشیم. آمریکا حاضر شده است ده میلیون دلار برای ده دقیقه مصاحبه شهرام امیری بدهد. بدانیم ایرانیانی که حقوق بگیر این بنگاهها هستند بی تردید عمله های شیطان هستند.
 
3.گرفتن جایزه از سازمان های صهیونیستی به هر عنوان فریبنده مانند نوبل و حقوق بشر، نه فقط نقطه اعتماد به آنها نیست، بلکه سندی از سرسپردگی آنها به دشمن است. لذا پدافند غیر عامل هرگونه مراوده و نشست و برخاست با بنگاههای تبلیغاتی استکباری را نقطه منفی و هشدار دهنده تلقی می کند.
 
ذکر این نکته ضروری است که هرگونه حضور در خارج از کشور، حتی آمریکا، نشان دهنده همکاری با استکبار نیست. چه بسا دوستداران انقلاب اسلامی که سالهاست در این کشورها زندگی می کنند. منافقین همکاری خود با بوقهای استکباری را با اقامت امام خمینی در پاریس توجیه می کنند. ولی حضور موقتی امام در پاریس و مقابله با نظام سرسپرده آمریکا در ایران کجا و اقامت دائم و حقوق بگیری از دشمنان و خصومت با ملت مظلوم ایران کجا!
 
4.ایران می داند که رسالت خود را در نهایت باید به تنهایی انجام دهد و با امید به فرج بقیه الله به آرامش و اطمینان برسد. لذا در این راه نباید از جا ماندن افراد و کشورها نگرانی به خود راه دهد. چه بسا کشورهایی که در مقطعی دوست ما هستند و در زمانی که به شدت به آنها نیازمندیم در کنار دشمن قرار گیرند. نمونه این کشورها روسیه است که با رفتار موذیانه خود اعتماد ملت مارا از دست داده است. افرادی هم هستند که تا چندی پیش در زمره خودیها محسوب می شدند ولی اکنون در اردوگاه دشمن هستند. پدافند غیرعامل دل نبستن دائمی به این کشورها و افراد را برای مقاوم سازی فکری ملت توصیه می کند.
 
5.کسانی در داخل حاضر به مرز بندی شفاف با حامیان وایسته به نظان استکباری خود نیستند از کشتی انقلاب پیاده شده اند. دیگر نمی توان به مواضع آنها اعتماد کرد.
 
تقویت اعتماد به نفس مردم به داشته های فرهنگی و ملی خود
فرق انسان کریم با لئیم در نوع شناختی است او از خود دارد. لئیم خود را حقیر و پست می داند. ولی کریم در درون احساس عظمت می کند. احساس عظمت درونی، انسان کریم را از انجام امور پست باز میدارد.
 
دشمن در جنگ نرم، با سیاه نمایی و تحقیر در صدد القای حقارت در ملت ماست. ملتی که حقیر شد تن به هر سازش و پستی می دهد. ماهواره های دشمن عمدتا برای این منظور راه اندازی شده اند. این روش فرعونی است که در قرآن به آن اشاره شده است. قرآن روش مدیریت فرعون را بر اساس تحقیر شخصیت زیردستان اعلام می کند. قرآن می فرماید: "فاستخف قومه فاطاعوه" فرعون قوم خود را خوار و خفیف می کرد تا آنها را مجبور به اطاعت از خود کند.
 
پدافند غیرعامل در مقابل وظیفه دارد به تقویت روحیه و افتخار به داشته های فرهنگی ملت بپردازد. تلبیغ دفاع از کشور و اسلام، خودباوری علمی و تلاش برای کسب استقلال فرهنگی در این راستا توصیه می شود.
 
نتیجه عمل به این توصیه آن می شود که خانواده ها از مشاهده برنامه های کثیف ماهواره احساس شرم می کنند و خود را بزرگتر از آن می دانند که ایمان و وقت خود را برای دیدن آنها تلف کنند.
 
تقویت مسئولیت پذیری نسبت به سرنوشت کشور
مسئولیت پذیری برای عکس العمل سریع در زمان جنگ نرم بسیار مهم است. سرعت در حمایت از جریان حق باعث کاهش آسیب به افکار عمومی می شود. افرادی که سریعتر از دیگران وارد عمل شوند ممکن است صدمات بیشتری را تحمل کنند ولی در عوض باعث جلوگیری از خسارات بزرگتر می شوند. این افراد در نزد خداوند از منزلت زیادی برخوردار بوده و اگر گشته شوند در همان لحظه به بهشت رضوان  الهی وارد می شوند.
 
  در سوره یس آمده است که مردم یک شهر دعوت پیامبران خود را نپذیرفتند و در عوض قصد کشتن آنها را کردند. فردی در سوی دیگر شهر خبردار می شود. بسرعت خود را به محل می رساند و بدون فوت وقت با صدای بلند به دفاع از آن پیامبران می پردازد و جان آنها را نجات می دهد. ولی در این راه توسط توطئه گران کشته می شود. قرآن می فرماید که او بلافاصله به بهشت وارد می شود.
 
در مقابل اگر این عکس العمل سریع صورت نگیرد ممکن است در زمانی کوتاه کار از کار بگذرد و پشیمانی نصیب کسانی شود که بموقع حق را یاری نکردند. در تاریخ آمده است که بسیاری از یاران امام حسین علیه السلام دانستند که ایشان به سمت کوفه در حرکت است و قطعا جنگ پیش خواهد آمد. ولی با آنکه امام را دوست داشتند در کمک به ایشان تعلل کردند. آنها با تاخیر به کربلا رسیدند و با پیکر کشته شدگان امام و یاران او روبرو شدند.
 
آموزش عمومی تکنیکهای جنگ نرم به مردم
جنگ نرم از تکنیکهای متنوعی استفاده می کند. شناخت این تکنیکها برای مردم برای ایجاد آمادگی و شناخت هرکدام در زمان استفاده، اهمیت بسزایی در کاهش تلفات دارد.
مراجعه به قرآن کریم اهمیت این آموزش عمومی را برای مردم ثابت می کند. قرآن در طی صدها آیه این روشها را توضیح می دهد. هم اکنون جزوات و کتابهای زیادی در کشورهای غربی و حتی در کشورمان به زبان فارسی در این ارتباط نوشته شده است. ولی نگارنده با جرات اعلام می کند که قرآن بهترین جزوه آموزشی برای شناخت تکنیکهای جنگ نرم است. لازم است متخصصین فن نسبت به استخراج این موارد از قرآن اقدام کرده و آنها را با زبان ساده به مردم توضیح دهند.
 
با مراجعه به آیات قرآن در باره منافقین و شیطان و قوم یهود (که مطابقت با صهیونیسم فعلی دارد و مقصود پیروان حضرت موسی نیست.) می توان تا حد زیادی به این تکنیکها دست یافت. مثلا به موارد زیر توجه کنید:  
1.قوم یهود (صهیونیسم) پیمان شکن است و صدها بار به خداوند قول می دهد ولی به آن عمل نمی کند.
2.منافقین در ظاهر خوش صحبت هستند و در باطن دشمنی خباثت آمیزی با اسلام دارند.
3.منافقین ظاهری دیندار دارند و در درون نظام هستند ولی آنها در حقیقت دشمن اسلام هستند.
4.منافقین بشدت دروغ گو و شایعه ساز هستند و از اینکه باطن انها آشکار شود در هراس هستند.
5.منافقین با دشمنان اسلام دوستی می کنند.
6.وقتی به منافقین گفته می شود در زمین فساد نکنید، می گویند ما اصلاح طلبیم.
7.منافقین در لحظات حساس به کمک مسلمانان نمی آیند. در عوض به اردوگاه دشمن پناه می برند. و پس شکست دشمن به اردوگاه مسلمانان آمده و ادعای غنیمت می کنند.
8.منافقین به نسبت به امر به معروف و نهی از منکر حساس هستند. در عوض آنها نهی از معروف و امر به منکر می کنند.
9.نظام اسلامی باید با منافقین سخت گیری کند.
10.منافقین وحی را فریبی بیش نمی دانند.
 
آماده سازی پناهگاههای پدافند غیر عامل جنگ نرم
در گذشته ضرورت ایجاد مراکز متعدد کمک رسانی فرهنگی سریع به عنوان پناهگاه پدافند غیرعامل جنگ نرم را بازگو کردیم. آماده سازی هریک از این پناهگاهها برای سرویس دهی به مجروحین و آسیب دیدگان فرهنگی در زمان جنگ نرم ضروری است. این پناهگاهها عبارتند از:
1.خواص (چراغ راه گمشدگان فتنه)
2.روزنامه ها (شفاف سازی اوضاع غبارآلود و اطلاع رسانی)
3.فضای سایبر و مجازی (شفاف سازی و ارسال کمکهای مردمی از طریق مجازی)
4.بسیج (نیروی کمک رسان به مجروحین فرهنگی)
5.مساجد (محل تمرین ایمان و اخلاص و تقویت اجتماع مردم)
6.صدا و سیما (کمک رسانی فرهنگی وسیع و همه جانبه)
7.حوزه و دانشگاه (تولید فکر و کشف روشهای مبارزه با فتنه و تبیین شرایط)
8.مدرسه (آماده سازی فکری جوانان)
9.سازمانهای مردمی و یا NGO ها (سازماندهی غیررسمی مردم برای کمک به یکدیگر)
10.احزاب (سازماندهی رسمی مردم حول دیدگاهی  خاص برای هماهنگ سازی افکار همسو)
 
پدافند غیر عامل جنگ هوشمند (Smart war)
جنگ هوشمند ترکیبی از جنگ نرم و سخت است. این جنگ در زمان جرج بوش پسر در دکترین تهاجمی آمریکا قرار گرفت. در این نوع نبرد نخست حملات جنگ نرم در سایه ایجاد وحشت از تهاجم نظامی انجام می شود. هدف از جنگ نرم در این حالت، ترساندن مردم، مختل کردن یکپارچگی ملی و تشویق به سازش است. اگر کشور مورد تهاجم در این مرحله بکلی از پای در آمد، با یک کودتای داخلی کار را یکسره می کند. در صورت وجود مقاومت های داخلی، در مراحلی از قدرت سخت مانند بمب گذاری، ترور و تهاجم نظامی محدود و ترساننده استفاده خواهد کرد. دشمن از چنگ و دندان نشان دادن، بدنبال آن است که سیاست داخلی کشور را تنش زا وانمود کرده و هرگونه فعالیت برای استقلال، خودکفایی و اجرای حدود را موجب انزوای جهانی ایران تبلیغ کند. عناصر داخلی دشمن نیز با پیش کشیدن موضوع هزینه و فایده، عقب نشینی را در مسائل کلیدی کشور توصیه می کنند.
بنظرمی رسد سیاست آمریکا، بخصوص بعد از شکست در فتنه پس از انتخابات  88، استفاده از جنگ هوشمند است. در این راه ضروری است که پدافند غیر عامل شامل حملات جنگ نرم و جنگ سخت باشد. مقاوم سازی مناطق آسیب پذیر، حفاظت دائمی از مردم در برابر حملات تروریستی در کنار پدافند غیر عامل جنگ نرم راه مقابله با جنگ هوشمند است.
 

 



:: موضوعات مرتبط: پدافند غیرعامل جنگ نرم , ,
:: بازدید از این مطلب : 503
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد سیفی

 

 
مدیر بخش جنگ نرم در جشنواره رسانه‌های دیجیتال گیلان گفت: بی‌توجهی به مسئله جنگ نرم عواقب جبران‌ناپذیر به همراه دارد.



مدیر بخش جنگ نرم در جشنواره رسانه‌های دیجیتال گیلان گفت: بی‌توجهی به مسئله جنگ نرم عواقب جبران‌ناپذیر به همراه دارد.

به گزارش خبرگزاری فارس از رشت، محمدباقر اشرف‌اسلامی  در بازدید از غرفه خبرگزاری فارس در نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال گیلان در گفت‌وگو با خبرنگار فارس جنگ نرم را مشکل‌تر از جنگ سخت دانست و اظهار داشت: در گذشته ملت‌ها از طریق جنگ سخت به منافع خود دست می‌یافتند ولی اکنون دوره‌ای است که جنگ سخت کاربرد خود را عملا از دست داده و به همین منظور ملت‌ها از روش‌های جنگ نرم بهره می‌برند و جنگ سخت را مفید نمی‌دانند.
وی جنگ سخت را جنگی دانست که در جبهه‌ای با مکان و سلاح‌های مشخص و محدود جسم افراد را مورد هدف قرار می‌دهد و در تمام مکان‌ها با هر سلاحی فکر، روح و درون آدمی را نشانه می‌رود.
اشرف‌اسلامی رسانه‌ها را مهم‌ترین وسیله برای آگاهی و ارتقای سطح فکری افراد خواند و تصریح کرد: بخش جنگ نرم در نمایشگاه مذکور برای آگاهی و افزایش بصیرت تمام اقشار جامعه ایجاد شده است زیرا جنگ نرم مانند جنگ سخت تمام افراد جامعه از کودک تا بزرگسال را دربر می‌گیرد.
وی بیان دیدگاه‌ها و فعالیت‌های غرب در جامعه و ارتقای آگاهی دادن به خانواده‌ها در این زمینه را از اهداف مهم حضور بخش جنگ نرم در نمایشگاه عنوان کرد.
مدیر بخش جنگ نرم در جشنواره رسانه‌های دیجیتال گیلان با اشاره به مباحث مورد نظر و دیدگاه‌های بخش جنگ نرم در این نمایشگاه اظهار داشت: تاثیرات رسانه‌های جمعی، هدف از تاسیس google اسلامی، فروم‌ها، هکر، هاگانا، فعالیت‌ شبکه‌های خبری BBC، CNN، العربیه، FAX NEWS، علائم، نمادها و فعالیت‌های شیطان‌پرستی از جمله این مباحث است.
وی همچنین مسائل فتنه قبل و پس از انتخابات سال گذشته، جنگ نرم در بازی‌های رایانه‌ای، تلفن همراه، اینترنت و روش‌های مقابله با جنگ نرم به عنوان دفاع نرم را از دیگر مباحث در بخش جنگ نرم جشنواره مذکور عنوان کرد.
اشرف‌اسلامی افزود: این بخش در تهران و دیگر نمایشگاه‌های استانی وزارت ارشاد برگزار شد و مورد استقبال مردمی قرار گرفت.
وی با تاکید بر آگاهی مردم در برابر جنگ نرم خاطرنشان کرد: تمام تلاش ما آگاهی دادن و بصیرت به مردم است زیرا بی‌توجهی به مسئله جنگ نرم عواقب جبران‌ناپذیری به همراه دارد.
اشرف‌اسلامی با اشاره به فرمایش‌های مقام معظم رهبری درباره جنگ نرم اظهار داشت: طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب ملتی که بصیرت ندارد فریب می‌خورد. 
 

 



:: موضوعات مرتبط: عواقب بی توجهی به جنگ نرم , ,
:: بازدید از این مطلب : 402
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()